سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روح .راه .ارامش

با غمهایت، رنجهایت و مشکلاتت چه می کنی!؟

بازدید کننده عزیز ، تو با غمها ، رنجها و مشکلاتت چه می کنی؟

 

1 - آیا افسرده می شوی و گوشه گیر ، چون توان حل آنها را نداری؟!

2 - آیا مضطرب و عصبانی می شوی ، چون کارها بر وفق مرادت پیش نمی رود؟!

3 - آیا با اعتیاد به مواد ، خوردنی ها، خواب و شوخی و … خودت را به کوچه علی چپ می زنی و صورت مسئله را پاک می کنی؟!

4 - آیا سفره غمت را پیش دیگران می گشایی و دست نیازت را به هر سو در جهت حل مشکل دراز می کنی تا احساسات بدت را با آنها تقسیم کنی؟!

5 - آیا سعی می کنی که غمها ، دردها ،  مشکلات و رنجهایت را تحمل کنی و با آنها بسازی؟!

6 - آیا برای حل مسائل و مشکلاتت و بر طرف کردن غمها و رنجهایت ، به فکر برنامه ریزی، تدبیر و راه حل می گردی؟!

7 - آیا برای خلاص شدن از موقعیت ، شدیدا بر تلاش خود می افزایی ؟!

8 - آیا برای حل مشکل خود ، سایر فعالیت های خود را متوقف می کنی و روی حل مشکل خودت تمرکز می کنی؟!

9 - آیا با خویشتن داری منتظر فرا رسیدن زمان مناسب برای حل مسائل می شوی؟!

10- آیا با افراد با تجربه و متخصص مشورت می کنی تا برای رفع آنها راه حلی مناسب بیابی؟!

?1- آیا با تفسیر مجدد و مثبت سعی می کنی از جنبه های مثبت تر به رویدادها بنگری و از مشکلاتت در جهت رشد خود استفاده کنی؟!

12 - آیا با روی آوردن به مذهب و از خدا کمک طلبیدن به آرامش می رسی؟!

13-آیا بر هیجانات خود متمرکز شده ، و هیجانات خود را ابراز می کنی و با بیان نمودن و نشان دادن احساسات تخلیه می شوی؟!

14 - آیا مشکل را انکار می کنی و چنین وانمود می کنی که واقعا چیزی رخ نداده است؟!

15 - آیا عقب نشینی در رفتارت می کنی و برای رسیدن به اهداف خود، کوشش دیگری نمی کنی؟!

16 - آیا فکر می کنی به بن بست رسیدی و مغزت قفل می کند؟! یا در سیکلی از  "اگرها" و  "ای کاش های" و تخیلات می افتی؟!

 

وقتی شما در تنگنای مشکلی گرفتار آمدید، یا وجود عزیزتان گرفتار غم و رنجی شد ، شما گزینه های بی شماری در مواجه با آن پیش رو دارید که به عنوان نمونه در اینجا به 16 مورد اشاره شده است.

اکنون با خود خلوت کنید و به بعضی از گرفتاریهای اخیر خود بیندیشید و ببینید چگونه با آن برخورد کرده اید؟ این کمک می کند تا خود را بیشتر بشناسید و از عهده مسائل خود بهتر بر آئید. و نسبت به واکنش های خود آگاهانه برخورد کنید.

واقعیت این است که نحوه مقابله شما با مشکلات، به عوامل متفاوتی بستگی دارد از جمله اینکه: مشکل شما از چه نوع است و از چه رنج می برید؟ موقعیت و وضعیت شما چگونه است؟ چه تجربه هایی داشته اید؟ و اینکه شخصیت شما چگونه است. همه و همه نوع مقابله شما را با مشکلات تعیین می کند.

بیائیم در رابطه با مشکلاتمان از جنبه های مختلف به قضیه نگاه کنیم . شاید روزنه ای کوچک ما را به خورشید نورانی رهنمود سازد و مسیر ما را روشن سازد.

 

به نظر شما کارامدترین روشها کدامها هستند؟! آیا می توان گفت: متناسب با هر مشکل و رنجی ، یکی از این راه حل ها ارجح تر است؟!

 

به گفته بزرگی: به من اندیشه ندهید ، اندیشیدن یاد بدهید . به من جوابها را ندهید، بلکه سئوال کردن را بیاموزید.   

 


بیوگرافی زیگموند فروید4

سلامتی فروید به نحو چشمگیری تحلیل رفت. اما او از نظر عقلانی هوشیار ماند و تقریبا تا آخرین روز زندگی‌اش به کار ادامه داد. در اواخر سپتامبر ???? او به پزشک خود ماکس شور گفت: اکنون این زندگی جز شکنجه چیز دیگری نیست و دیگر معنی ندارد. دکتر قول داده بود که اجازه نخواهد داد فروید بیهوده رنج بکشد. او طی ?? ساعت بعدی سه بار مرفین به او تزریق کرد که هر مقدار مصرف آن بیشتر از اندازه لازم برای تسکین درد بود و سالهای طولانی درد فروید را به پایان رساند.

آثار فروید

هذیان و رویا ، روانکاوی و تحریم زناشویی با محارم ، توتم و تابو ، روان شناسی ، مفهوم ساده روانکاوی ، اصول و مبانی روان شناسی ، روان شناسی آینده یک پندار ، پیدایش روانکاوی درباره هیستری ، لئوناردو داوینچی ، مهمترین گزارشهای آموزشی تاریخ روانکاوی ، پسیکانالیز روانکاوی برای همه ، تفسیر خواب ، موسی و یکتا پرستی ، سه رساله درباره تئوری میل جنسی ، کاربرد تداعی آزاد در روانکاوی کلاسیک ، آینده یک پندار ، پنج گفتار از فروید ، پنج گفتار در بیان روانکاوی ، تمدن و ملالتهای آن ، اصول روانکاوی بالینی ، مبانی روانکاوی ، آسیب شناسی روانی زندگی روزمره -،اشتباهات لپی ، تعبیر خواب و بیماریهای روانی و روانکاوی

 


بیوگرافی زیگموند فروید3

موفقیتهای فروید

فروید در این سالها با ژوزف بروئر دوست شد. آن دو اغلب در مورد بعضی از بیماران بروئر از جمله آنا که شرح حال او محور اصلی تحول روانکاوی است، به بحث می‌پرداختند. گزارش بروئر درباره شرح حال آنا در تحول روانکاوی اهمیت دارد، زیرا روش تخلیه هیجانی یعنی معالجه از راه صحبت کردن را که در آثار فروید به گونه‌ای برجسته نمایان است، به او معرفی کرد. در ???? یک بورس پژوهشی به فروید امکان داد تا چهار ماه و نیم در فرانسه زیر نظر شارکو به مطالعه بپردازد. او استفاده شارکو از هیپنوتیزم را در درمان بیماران هیستریکی مشاهده کرد.

در ???? فروید و بروئر پژوهش‌هایی درباره هیستری را منتشر کردند که اغلب نقطه آغاز رسمی روانکاوی تلقی می‌شود. چند مقاله مشترک و چند شرح حال موردی از جمله شرح حال آنا محتوای این کتاب را تشکیل می‌دادند. این آغازی برای شهرت قطعی هر چند نسبتا کم برای فروید که در جستجویش بود محسوب می‌شد. در اوایل دهه ???? دانشمندانی چون ویلیام جیمز که در حال احتضار بود، افکار پرمخاطره فروید را به عنوان نظامی که روان‌شناسی قرن بیستم را شکل خواهد داد، تصدیق کردند. در واقع او همراه با گروه برجسته‌ای از همکارانی که به انجمن روانکاوی وین پیوسته بودند، روان‌شناسی قرن بیستم را شکل داد. اغلب این همکاران به پیشرفت روانکاوی کمک کردند. در سال ???? فروید از جامعه روان‌شناسی امریکا قدردانی رسمی دریافت کرد. از او برای یک رشته سخنرانی دعوت شد که در آنجا به او درجه دکترای افتخاری اهدا کردند.

در طول سال‌های ???? و ???? که فروید به اوج موفقیت خود رسیده بود، سلامتی او شروع به تحلیل رفتن می‌کرد. او از سال ???? تا زمان مرگش که ?? سال بعد بود، تحت ?? عمل جراحی برای سرطان دهان قرار گرفت. زیرا او روزانه ?? سیگار برگ می‌کشید. در سال ???? نازی‌ها اتریش را اشغال کردند. ولی به رغم اصرار دوستانش فروید ترک کردن وین را نپذیرفت. چندین بار خانه او مورد هجوم دارودسته نازی‌ها قرار گرفت. پس از اینکه دختر او آنا دستگیر شد، فروید موافقت کرد که وین را ترک کند و به لندن برود. چهار خواهر او در اردوگاه کار اجباری نازی‌ها مردند.


بیوگرافی زیگموند فروید

مقدمه

زیگموند فروید به عنوان بنیان‌گذار روانکاوی بیش از هر کس دیگری در تاریخچه روانشناسی هم مورد تحسین قرار گرفته است و هم به خاطر نظریه‌هایش به طرز بی‌رحمانه‌ای از او انتقاد شده است. به عنوان یک شخص هم تکریم و هم محکوم شده است و به عنوان یک دانشمند بزرگ بدعت‌گذار و کلاه‌بردار معرفی گردیده است. تحسین کنندگان و منتقدان فروید قبول دارند که تاثیر او بر روان شناسی ، روان درمانی بسیار زیاد بوده است.

تولد

فروید در ششم ماه مه 1856 در شهر فریبرگ متولد شد. پدرش 40 سال و مادرش (زن سوم پدر فروید) تنها 20 سال داشت. پدر سخت‌گیر و خودکامه بود. فروید هنگام بزرگسالی خصومت ، انزجار و خشم کودکی خود را نسبت به پدرش به خاطر می‌آورد. او نوشت که در سن 2 سالگی نسبت به پدرش احساس برتری می‌کرد. مادر فروید نسبت به فرزند اول خود احساس غرور می‌کرد و متقاعد شده بود که وی مرد بزرگی خواهد شد.

از جمله ویژگی‌های شخصیت دیرین فروید درجه بالایی از اعتماد به نفس ، آرزوی شدید برای موفق شدن و رویای شهرت و آوازه بود. فروید که تاثیر توجه و حمایت مداوم مادرش را در جمله زیر منعکس می‌کند نوشت: مردی که محبوب بی‌چون و چرای مادرش بوده است، در تمام طول زندگی احساس یک فاتح را دارد، احساس اطمینان از موفقیت که اغلب موجب موفقیت واقعی می‌شود.

فروید در خانواده

در خانواده فروید هشت فرزند وجود داشت که دو نفر از آنها برادران ناتنی بزرگسال فروید همراه با کودکانشان بودند. نزدیکترین همدم دوران کودکی فروید برادرزاده‌اش بود که یک سال بزرگتر بود. فروید برادرزاده‌اش را به صورت منبع دوستی‌ها و بیزاری‌های بعدی خود توصیف کرد. فروید از تمام کودکان خانواده بدش می‌آمد و هنگامی که رقیبی برای محبت مادرش به دنیا می‌آمد، احساس حسادت و خشم می‌کرد.

فروید از همان سال‌های نخستین سطح بالایی از هوش را نشان داد که والدین او به پرورش آن کمک کردند. برای مثال خواهران او اجازه نواختن پیانو را نداشتند مبادا که صدای آن مطالعات فروید را آشفته کند. به او اتاقی اختصاصی داده شده بود که بیشتر وقت خود را در آن می‌گذراند و حتی غذایش را در آنجا می‌خورد تا وقت مطالعاتش را از دست ندهد. اتاق وی تنها اتاق آپارتمان بود که چراغ نفتی باارزشی داشت و باقی افراد خانواده از شمع استفاده می‌کردند.


بیوگرافی زیگموند فروید2

وضعیت تحصیل

فروید یک سال زودتر از معمول وارد دبیرستان شد و اغلب شاگرد اول بود. فروید که زبان آلمانی و عبری را به راحتی صحبت می‌کرد در مدرسه بر زبان‌های لاتین ، یونانی، فرانسوی و انگلیسی تسلط یافت و ایتالیایی و اسپانیایی را خودش یاد گرفت. وی از سن 8 سالگی از خواندن آثار شکسپیر به انگلیسی لذت می‌برد. فروید علایق زیادی داشت که از جمله آنها تاریخ نظامی بود. اما هنگامی که زمان انتخاب شغل فرارسید، در میان مشاغل معدودی که در وین برای یک یهودی گشوده بود، وی پزشکی را برگزید.

علت این انتخاب این نبود که وی آرزو داشت پزشک شود، بلکه او معتقد بود که مطالعات پزشکی به حرفه‌ای در پژوهش علمی خواهد انجامید که ممکن بود شهرتی را که عمیقا دوست داشت برایش به ارمغان آورد. در حالی که فروید مشغول کامل کردن مطالعه برای درجه پزشکی خود در دانشگاه وین بود، به انجام پژوهش فیزیولوژیکی روی نخاع شوکی ماهی و بیضه‌های مارماهی پرداخت و از این طریق خدمت شایسته‌ای به این رشته کرد. هنگامی که فروید در دانشکده پزشکی بود، آزمایش با کوکائین را نیز آغاز کرد.

وی این دارو را خودش مصرف کرد و اصرار داشت که نامزد ، خواهران و دوستانش نیز آن را امتحان کنند. او به این ماده بسیار علاقه‌مند شد و آن را دارویی اعجاب آور و سحرآمیز دانست که بسیاری از بیماریها را درمان می‌کند و می‌تواند وسیله‌ای برای بدست آوردن شهرتی باشد که آرزوی آن را داشت باشد. او در سال 1884 مقاله‌ای درباره آثار مفید کوکائین منتشر کرد. بعدا این مقاله را از عوامل کمک کننده به شیوع مصرف کوکائین در اروپا و آمریکا دانستند که بیش از 30 سال یعنی تا دهه 1920 ادامه داشت. فروید قویا به خاطر کمک به برداشتن عنان شیوع کوکائین مورد انتقاد قرار گرفت.

این موضوع به جای شهرت برای او بدنامی آورد و برای باقی عمرش سعی کرد حمایت پیشین خود را از این دارو از بین ببرد و کلیه اشاراتی را که به این دارو نموده بود از کتابنامه خود حذف کرد. با این وجود وی شخصا به مصرف این دارو تا میانسالی ادامه داد. فروید می‌خواست پژوهش‌های علمی خود را در موقعیت دانشگاهی ادامه دهد، اما ارنست بروک این تمایل را به سبب شرایط مالی فروید به یاس مبدل کرد. او به اندازه‌ای تهیدست بود که نمی‌توانست سالها صبر کند تا بتواند یکی از معدود کرسی‌های استادی را بدست آورد.

فروید با بی‌میلی پذیرفت که حق با بروک است. بنابراین تصمیم گرفت در امتحانات پزشکی شرکت کند و به عنوان یک پزشک به شغل آزاد پزشکی اشتغال یابد. وی در سال ???? به دریافت درجه دکتری نایل شد و به عنوان متخصص بالینی اعصاب بکار پرداخت. او کار طبابت را پرجاذبه‌تر از آنچه که پیش‌بینی کرده بود نیافت. اما واقعیت‌های اقتصادی در این میان پیروز شد. فروید با مارتا برنایس ازدواج کرد.

.


تاریخچه روان شناسی اجتماعی

    نظر

توجه به تاثیر اجتماع بر فرد و تعامل فرد و جامعه موضوعی نیست که بشر صرفا در قرن بیستم و با ظهور علم روان شناسی جدید به آن عنایت کرده باشد. بسیاری از فلاسفه و حکما از زمانهای بسیار دور موضوعات روان شناسی اجتماعی را به زبان خود و با روشهای مرسوم عصر خویش مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند. از نویسندگان غربی نزدیکترین آنان به عصر ما که در این راه کوشیده‌اند، نام دانشمندان فرانسوی تارد و لوبون از همه بیشتر دیده می‌شود.

اینان تحت تاثیر روان شناسی عصر خود به ویژه روان شناسی شارکو ، رفتارهای اجتماعی را حاصل تقلید و تلقین دانسته و هر یک از دید خود کیفیت نفوذ اجتماع بر فرد را توضیح داده‌اند. این کوششها بالاخره در دهه اول قرن حاضر به نوشتن اولین کتابهای روان شناسی اجتماعی توسط راس و مکدوگال از انگلیس و وونت از آلمان انجامید. از آن تاریخ این دانش اجتماعی به ویژه در امریکا ، آهنگ رشد پرشتابی به خود گرفت و از جهات مختلف دستخوش تحول و تکامل شد.

به مرور روشهای دقیق تجربی در تار و پود این علم رسوخ کرد و نیازهای اجتماعی مسیر آن را از بحثهای صرفا نظری به جانب حوزه‌های کاربردی مختلف هدایت کرد. موضوعات اصلی این شاخه در طی صد سالی که از عمر آن می‌گذرد، تفاوت عمده نکرده است و تغییرات مشاهده شده به منظور استوار سازی روشهای تحقیق و گسترش موضوعات قبلی بوده است.

روان شناسی اجتماعی در طول عمر خود گهگاه با بحرانهایی جدی مواجه شده است که حملات پیاپی منتقدان در دهه 70 نمونه‌ای از آن است. در این دوره منتقدان درباره فایده و نیز علمی بودن آن سوالاتی بنیادین مطرح کردند، اما روان شناسی اجتماعی با درگیر شدن روز افزون در روند حل معضلات اجتماعی به تثبیت موقعیت خود در میان سایر علوم انسانی و اجتماعی پرداخته است.
ارتباط روان شناسی اجتماعی با سایر علوم
آنچه مشخص است میان روان شناسی اجتماعی با سایر رشته‌های علوم اجتماعی مرز روشنی وجود ندارد. روان شناسی اجتماعی با علوم سیاسی و اقتصادی و انسان شناسی فرهنگی همپوشی دارد و در بسیاری از جنبه‌ها از روان شناسی عمومی قابل تفکیک نیست، به همین ترتیب با جامعه شناسی نیز نزدیک است. ای. آ. راس نویسنده اولین کتابی که با نام روان شناسی اجتماعی منتشر شد، یک جامعه شناس بود.

این رشته به طبیعت اجتماعی افراد علاقمندی خاصی دارد. برخلاف آن علوم سیاسی ، جامعه شناسی و انسان شناسی فرهنگی در کار خود به نظامهای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر محیطی که فرد در آن زندگی می‌کند، می‌پردازند. این رشته‌ها علاقمندند سیر جامعه را بدون آن که توجهی به فرد داشته باشند، پی بگیرند در حالیکه روان شناسی اجتماعی علاقمند است بداند چگونه هر یک از اعضای جامعه از محرکهای محیط اطراف تاثیر می‌پذیرد.

روانشناسی اجتماعی ارتباط مستقیمی هم با روانشناسی و هم با جامعه شناسی دارد. این رشته تاثیر متقابل فرد با گروه یا جامعه را بررسی می‌کند. بعبارت دیگر روانشناسی اجتماعی اثری را که جامعه یا گروه بر فرد باقی می‌گذارد مورد مطالعه قرار می‌دهد. گاه نیز در مورد بعضی از پدیده‌های اجتماعی , مرز مشخصی میان روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی دیده نمی‌شوند ولی بطور خلاصه باید گفت که در ارتباط با گروه اجتماعی , جامعه شناسی اساساً و بالاخص به رفتار گروه توجه دارد و روانشناسی اجتماعی به رفتار فرد در وضعیت گروهی علاقه نشان می‌دهد.

از سوی دیگر روان شناسی اجتماعی شاخه‌ای از روان شناسی عمومی است و هر دو بر یک نکته تاکید دارند؛ طبیعت بشر آن گونه که در شخص نهفته است. از این رو ، روان شناسی اجتماعی با روان شناسی عمومی همپوشی دارد، ولی با آن یکی نیست.
روش پژوهش در روان شناسی اجتماعی
در این رشته همچون سایر علوم از روشهای معتبر علمی برای بررسی موضوعات مورد نظر استفاده می‌شود. از آنجا که این شاخه ، از شاخه‌های علوم انسانی است و با روان شناسی و علوم اجتماعی پیوند دارد، از روشهای رایج در این دو حوزه استفاده می‌کند. مهمترین روشهای مورد استفاده برای جمع‌آوری داده‌ها ، بسته به نوع موضوع مورد پژوهش ، مشاهده ، مصاحبه و اجرای پرسشنامه را شامل می‌شود. روش گروه سنجشی و سنجشهای نگرش نیز مانند علوم اجتماعی کاربرد زیادی در این شاخه دارد.

در تحقیقات بعمل آمده مطالعه رفتارهای فردی را به روانشناسی , جامعه را به جامعه شناسی و بالاخره فرهنگ را به مردم شناسی (انسان شناسی فرهنگی), اختصاص داده‌اند, اکنون رفته رفته به این حقیقت وقوف حاصل گردیده است که تداخل فرد و جامعه و فرهنگ و تاثیر متقابل آنها آنچنان دائمی و مستمر است که پژوهشگری که قصد مطالعه درباره یکی از آنها را دارد, بدون مراجعه به دو بحث دیگر نمی‌تواند تحقیق کاملی را ارائه نماید.<
موضوعات مورد مطالعه در روان شناسی اجتماعی
مسائلی مثل رقابت در گروه , ستیزه , همکاری , سبقت جویی , رهبری و بطور کلی کنشهای متقابل گروهی از اهم موضوعاتی است که در روانشناسی اجتماعی مورد بررسی واقع می‌گردد, بنابراین می‌توان حیطه تحقیق در روانشناسی اجتماعی را در موارد زیر خلاصه نمود:
• اثر جامعه در فرد از طریق اجتماعی شدن
• اثر فرد بر جامعه از طریق پدیده‌هایی مانند رهبری
• روابط میان افراد و کنشهای متقابل آنها در پدیده‌هایی مثل ستیزه , رقابت , سازگاری و ... .

رفتار فرد در گروه ، مساله همرنگی ، بررسی نگرش و تغییرات آن ، تاثیر عوامل اجتماعی روی رفتار مثلا اثر تلویزیون بر خشونت و یا تاثیر جنگها بر روان افراد و ... ، توجیه خود ، مساله اسنادها و ارتباطات و ... عمده‌ترین مباحث مورد علاقه روان شناسان اجتماعی است. همچنین روان شناسی اجتماعی با پدیده‌های رایج و جاری اجتماعی به صورت کاربردی درگیر است. به عنوان مثال مساله استرس و بررسی عوامل اجتماعی موثر در بروز آن در جوامع پیشرفته بسیار مورد توجه روان شناسان اجتماعی است که در تلاش برای رفع این عوامل مثلا عامل ازدحام در جوامع پرجمعیت می‌باشند. همچنین در دهه‌های اخیر شاهد خدمات مهم روان شناسان اجتماعی در زمینه‌های مهمی چون روابط پزشک و بیمار ، واکنش در برابر اطلاعات تشخیصی ، مهار بیماری و تجربه درد بر مبنای نظریه اسنادها بوده‌ایم.

سرانجام باید به درگیری فزاینده روان شناسان اجتماعی در مطالعه مسائلی اشاره کرد که از دستگاههای قانونی و نظامهای دادرسی سرچشمه می‌گیرد. در این حیطه روان شناسان اجتماعی به فرایند محاکمه ، روانشناسی شهادت ، اعتراف و ... پرداخته‌اند. همچنین در فرایند طرح و اجرای مقررات اجتماعی مثلا مقررات راهنمایی رانندگی از یاخته‌های روان شناسی اجتماعی استفاده بهینه‌ای به عمل آمده است.

 


تفکر خلاق چیست ؟3

    نظر

کودکان اختلال سلوک چه ویژگیهایی دارند

1-      معمولاً به حقوق دیگران تجاوز می کنند

2-      رفتارهایی مانند قلدری وتهدید دیگران را از خود نشان می دهند

3-      در نزاع وکتک کاری از وسایل خطر ناک مانند چاقوو...استفاده می نمایند

4-      معمولاً دست به سرقت می زنند

5-      به اموال عمومی وانسانها صدمه وارد می کنند

6-      اهل فرار از مدرسه وخانه هستند

عوامل مؤثر در ناسازگاری فرزندان کدامند

1-      علل ارثی : بسیاری از ناسازگاریهای کودکان ریشه در سرنوشت وظینت آنها دارد که از طریق والدین به آنها رسیده است

2-   علل یستی :علل زیستی مانند نقض عضو ، اختلال در بینایی وشنوایی واختلال در مغز ودستگاهها ی عصبی در قبل یا حین یا بعد از تولد می تواند از علل باشد

3-   علل روانی : مانند وجود فشارهای درونی میل به استقلال وجود تعارض وکشمکش در زندگی خصوصاً زمانی که کودک خودرا بی پناه وبدون پشتوانه احساس می کند عادات عصبی مانند کندن ناخن ومکیدن انگشت در او مشاهده می شود

4-   علل عاطفی : مانند اخساس محرومیت از محبت والدین ناکای از دست یابی به اهداف مورد علاقه ولادت جدید در خانواده نداشتن امنیت عاطفی به هر دلیل ممکن

5-   علل اجتماعی مانند نابسامانی واختلاف ودر گیری بی اعضای خانواده ، متارکه والدین بد آموزی از الگوهای خانه ومدرسه وجامعه مقبولیت نداشتن در بین دیگران یادگیری رفتارهای نا مطلوب از گروه همسالان نظارت نداشتن کافی والدین نبود وجود قانون منصفانه وقاطع در خانه ومدرسه ومشکلات اقتصادی

6-   علل تربیتی : مانند عدم یا افراط محبت نا همآهنگی بین عاملان تربیتی در خانه ومدرسه وجامعه بر آورده کردن تمام خواسته های کودک بدون چون وچرا ویا بالعکس تنبیه بدنی وآزارهای روانی مقایسه وتحقیر وسرزنش کودک

بر خورد با رفتارهای نا سازگارانه فرزندان

1-   اگر خود تحت فشار روانی ناشی از زندگی وکار قرار داریم ونمی توانیم رفتار وگفتار خودرا کنترل کنیم بهتر است قبل از انجام هرکاری در مورد فرزندانمان به فکر روشی برای کنترل فشارهای خود باشیم اگر والدین بتوانند برخی رفتارهای خودرا تغییر دهند فرمانبرداری کودکان بیشتر می شود

2-      افکار غلط وانحرافی در باره فرزنخود نداشته باشیم

3-      از ارائه دستورات مبهم کلی وتکراری اجتناب کنیم

4-   به جای سخنرانی وبحث وجدل با لحنی محکم ولی در کمال آرامش به او گوشزد نمائیم که رفتارش در ما چه تأثیری دارد واگر رفتار خودرا تغییر ندهد چه عواقبی در انتظار اوست

5-      به یاد داشته باشیم عاقبتی را برای او مشخص کنیم که شدنی وکوتاه مدت باشد

 

 


تفکر خلاق چیست ؟3

    نظر

کودکان اختلال سلوک چه ویژگیهایی دارند

1-      معمولاً به حقوق دیگران تجاوز می کنند

2-      رفتارهایی مانند قلدری وتهدید دیگران را از خود نشان می دهند

3-      در نزاع وکتک کاری از وسایل خطر ناک مانند چاقوو...استفاده می نمایند

4-      معمولاً دست به سرقت می زنند

5-      به اموال عمومی وانسانها صدمه وارد می کنند

6-      اهل فرار از مدرسه وخانه هستند

عوامل مؤثر در ناسازگاری فرزندان کدامند

1-      علل ارثی : بسیاری از ناسازگاریهای کودکان ریشه در سرنوشت وظینت آنها دارد که از طریق والدین به آنها رسیده است

2-   علل یستی :علل زیستی مانند نقض عضو ، اختلال در بینایی وشنوایی واختلال در مغز ودستگاهها ی عصبی در قبل یا حین یا بعد از تولد می تواند از علل باشد

3-   علل روانی : مانند وجود فشارهای درونی میل به استقلال وجود تعارض وکشمکش در زندگی خصوصاً زمانی که کودک خودرا بی پناه وبدون پشتوانه احساس می کند عادات عصبی مانند کندن ناخن ومکیدن انگشت در او مشاهده می شود

4-   علل عاطفی : مانند اخساس محرومیت از محبت والدین ناکای از دست یابی به اهداف مورد علاقه ولادت جدید در خانواده نداشتن امنیت عاطفی به هر دلیل ممکن

5-   علل اجتماعی مانند نابسامانی واختلاف ودر گیری بی اعضای خانواده ، متارکه والدین بد آموزی از الگوهای خانه ومدرسه وجامعه مقبولیت نداشتن در بین دیگران یادگیری رفتارهای نا مطلوب از گروه همسالان نظارت نداشتن کافی والدین نبود وجود قانون منصفانه وقاطع در خانه ومدرسه ومشکلات اقتصادی

6-   علل تربیتی : مانند عدم یا افراط محبت نا همآهنگی بین عاملان تربیتی در خانه ومدرسه وجامعه بر آورده کردن تمام خواسته های کودک بدون چون وچرا ویا بالعکس تنبیه بدنی وآزارهای روانی مقایسه وتحقیر وسرزنش کودک

بر خورد با رفتارهای نا سازگارانه فرزندان

1-   اگر خود تحت فشار روانی ناشی از زندگی وکار قرار داریم ونمی توانیم رفتار وگفتار خودرا کنترل کنیم بهتر است قبل از انجام هرکاری در مورد فرزندانمان به فکر روشی برای کنترل فشارهای خود باشیم اگر والدین بتوانند برخی رفتارهای خودرا تغییر دهند فرمانبرداری کودکان بیشتر می شود

2-      افکار غلط وانحرافی در باره فرزنخود نداشته باشیم

3-      از ارائه دستورات مبهم کلی وتکراری اجتناب کنیم

4-   به جای سخنرانی وبحث وجدل با لحنی محکم ولی در کمال آرامش به او گوشزد نمائیم که رفتارش در ما چه تأثیری دارد واگر رفتار خودرا تغییر ندهد چه عواقبی در انتظار اوست

5-      به یاد داشته باشیم عاقبتی را برای او مشخص کنیم که شدنی وکوتاه مدت باشد

 

 


تفکر خلاق چیست ؟3

    نظر

کودکان اختلال سلوک چه ویژگیهایی دارند

1-      معمولاً به حقوق دیگران تجاوز می کنند

2-      رفتارهایی مانند قلدری وتهدید دیگران را از خود نشان می دهند

3-      در نزاع وکتک کاری از وسایل خطر ناک مانند چاقوو...استفاده می نمایند

4-      معمولاً دست به سرقت می زنند

5-      به اموال عمومی وانسانها صدمه وارد می کنند

6-      اهل فرار از مدرسه وخانه هستند

عوامل مؤثر در ناسازگاری فرزندان کدامند

1-      علل ارثی : بسیاری از ناسازگاریهای کودکان ریشه در سرنوشت وظینت آنها دارد که از طریق والدین به آنها رسیده است

2-   علل یستی :علل زیستی مانند نقض عضو ، اختلال در بینایی وشنوایی واختلال در مغز ودستگاهها ی عصبی در قبل یا حین یا بعد از تولد می تواند از علل باشد

3-   علل روانی : مانند وجود فشارهای درونی میل به استقلال وجود تعارض وکشمکش در زندگی خصوصاً زمانی که کودک خودرا بی پناه وبدون پشتوانه احساس می کند عادات عصبی مانند کندن ناخن ومکیدن انگشت در او مشاهده می شود

4-   علل عاطفی : مانند اخساس محرومیت از محبت والدین ناکای از دست یابی به اهداف مورد علاقه ولادت جدید در خانواده نداشتن امنیت عاطفی به هر دلیل ممکن

5-   علل اجتماعی مانند نابسامانی واختلاف ودر گیری بی اعضای خانواده ، متارکه والدین بد آموزی از الگوهای خانه ومدرسه وجامعه مقبولیت نداشتن در بین دیگران یادگیری رفتارهای نا مطلوب از گروه همسالان نظارت نداشتن کافی والدین نبود وجود قانون منصفانه وقاطع در خانه ومدرسه ومشکلات اقتصادی

6-   علل تربیتی : مانند عدم یا افراط محبت نا همآهنگی بین عاملان تربیتی در خانه ومدرسه وجامعه بر آورده کردن تمام خواسته های کودک بدون چون وچرا ویا بالعکس تنبیه بدنی وآزارهای روانی مقایسه وتحقیر وسرزنش کودک

بر خورد با رفتارهای نا سازگارانه فرزندان

1-   اگر خود تحت فشار روانی ناشی از زندگی وکار قرار داریم ونمی توانیم رفتار وگفتار خودرا کنترل کنیم بهتر است قبل از انجام هرکاری در مورد فرزندانمان به فکر روشی برای کنترل فشارهای خود باشیم اگر والدین بتوانند برخی رفتارهای خودرا تغییر دهند فرمانبرداری کودکان بیشتر می شود

2-      افکار غلط وانحرافی در باره فرزنخود نداشته باشیم

3-      از ارائه دستورات مبهم کلی وتکراری اجتناب کنیم

4-   به جای سخنرانی وبحث وجدل با لحنی محکم ولی در کمال آرامش به او گوشزد نمائیم که رفتارش در ما چه تأثیری دارد واگر رفتار خودرا تغییر ندهد چه عواقبی در انتظار اوست

5-      به یاد داشته باشیم عاقبتی را برای او مشخص کنیم که شدنی وکوتاه مدت باشد

 

 


تفکر خلاق چیست ؟3

    نظر

کودکان اختلال سلوک چه ویژگیهایی دارند

1-      معمولاً به حقوق دیگران تجاوز می کنند

2-      رفتارهایی مانند قلدری وتهدید دیگران را از خود نشان می دهند

3-      در نزاع وکتک کاری از وسایل خطر ناک مانند چاقوو...استفاده می نمایند

4-      معمولاً دست به سرقت می زنند

5-      به اموال عمومی وانسانها صدمه وارد می کنند

6-      اهل فرار از مدرسه وخانه هستند

عوامل مؤثر در ناسازگاری فرزندان کدامند

1-      علل ارثی : بسیاری از ناسازگاریهای کودکان ریشه در سرنوشت وظینت آنها دارد که از طریق والدین به آنها رسیده است

2-   علل یستی :علل زیستی مانند نقض عضو ، اختلال در بینایی وشنوایی واختلال در مغز ودستگاهها ی عصبی در قبل یا حین یا بعد از تولد می تواند از علل باشد

3-   علل روانی : مانند وجود فشارهای درونی میل به استقلال وجود تعارض وکشمکش در زندگی خصوصاً زمانی که کودک خودرا بی پناه وبدون پشتوانه احساس می کند عادات عصبی مانند کندن ناخن ومکیدن انگشت در او مشاهده می شود

4-   علل عاطفی : مانند اخساس محرومیت از محبت والدین ناکای از دست یابی به اهداف مورد علاقه ولادت جدید در خانواده نداشتن امنیت عاطفی به هر دلیل ممکن

5-   علل اجتماعی مانند نابسامانی واختلاف ودر گیری بی اعضای خانواده ، متارکه والدین بد آموزی از الگوهای خانه ومدرسه وجامعه مقبولیت نداشتن در بین دیگران یادگیری رفتارهای نا مطلوب از گروه همسالان نظارت نداشتن کافی والدین نبود وجود قانون منصفانه وقاطع در خانه ومدرسه ومشکلات اقتصادی

6-   علل تربیتی : مانند عدم یا افراط محبت نا همآهنگی بین عاملان تربیتی در خانه ومدرسه وجامعه بر آورده کردن تمام خواسته های کودک بدون چون وچرا ویا بالعکس تنبیه بدنی وآزارهای روانی مقایسه وتحقیر وسرزنش کودک

بر خورد با رفتارهای نا سازگارانه فرزندان

1-   اگر خود تحت فشار روانی ناشی از زندگی وکار قرار داریم ونمی توانیم رفتار وگفتار خودرا کنترل کنیم بهتر است قبل از انجام هرکاری در مورد فرزندانمان به فکر روشی برای کنترل فشارهای خود باشیم اگر والدین بتوانند برخی رفتارهای خودرا تغییر دهند فرمانبرداری کودکان بیشتر می شود

2-      افکار غلط وانحرافی در باره فرزنخود نداشته باشیم

3-      از ارائه دستورات مبهم کلی وتکراری اجتناب کنیم

4-   به جای سخنرانی وبحث وجدل با لحنی محکم ولی در کمال آرامش به او گوشزد نمائیم که رفتارش در ما چه تأثیری دارد واگر رفتار خودرا تغییر ندهد چه عواقبی در انتظار اوست

5-      به یاد داشته باشیم عاقبتی را برای او مشخص کنیم که شدنی وکوتاه مدت باشد