خوداگاهی2
چگونه این من هستم ها بوجود آمدهاند:
1- از طرف دیگران:
اغلب اوقات اطرافیان ما به ما اینگونه برچسب می زنند:
· شما راننده خوبی نیستید .
· شما نقاشیتان خراب است .
· ذات شما برای این پیشرفت در این کار نیست .
· و ...
بعضی از اوقات نیز اشخاص با استفاده از همدلی منفیای که با ما می کنند برچسب های ناشایست خود را با انتقال می دهند :
· شما هم مثل من راننده خوبی نیستید .
· نقاشی شما هم مثل من خراب است .
· استعداد شما هم مثل من در این زمینه کور است .
· و ...
در نهایت ، بدترین برچسب هایی که به ما می زنند اینگونهاند :
· شما هم مثل پدرتان راننده خوبی نیستید .
· نقاشی شما هم مثل برادرتان خراب است .
· شما هم فرزند همان پدر هسیتد و کاملا بی استعدادید .
در این حالت جملات بالا این احساس را در فرد ایجاد می کنند که ناتواناییش ارثیست . در واقع با استفاده از این جملات به فرد می گویند که نگران نباش ناتوانی شما ارثی است و تو هر کاری که بکنی نمی توانی تغییر کنی چون گل شما را اینگونه سرشتهاند.
2- توسط خودمان :
تجربه نشان داده است که فرد با ارائه دلیل و مدرک خود را از انجام کار یا فعالیت باز می دارد و رفته رفته شخصیت خود را منزویتر می کند به عنوان مثال:
مادر خانواده : سیم اتو اتصالی پیدا کرده است .
پدر خانواده : من این کاره نیستم مگر فاجعهای را که هنگام تعمیر زنگ به بار آوردم ، فراموش کردهاید .
در این مثال پدر خانواده به جای اینکه اعتماد به نفس داشته باشد و فاجعه خرابی زنگ را به پای ناآگاهی و عدم مهارت خود بگذارد سریعا با برچسب منفیای که به خود می زند دلیلی برای تبرئه خود از تعمیر اتو ارائه می دهد.
البته در ظاهر همیشه این برچسب ها بد نیستند و بسیاری از افراد از آن سوءاستفاده می کنند و انجام ناقص کارها را با این برچسب ها می پوشانند
چه کار کنیم تا از این برچسب ها رها شویم:
1- به نزدیکان خود بگوییم که می خواهیم برخی از این من هستمها را از زندگی خود حذف کنیم .
2- برای خود هدف های رفتاری تعیین کنیم که با رفتار گذشته مان فرق داشته باشد
3- چهار جمله عصبی زیر را اینگونه اصلاح کنیم:
· من چنین هستم -----------------> من اینطور بودم .
· همیشه اینطور بودهام -------------> من تغییر خواهم کرد .
· دست خودم نیست ----------------> اگر سعی کنم می توانم طور دیگری عمل کنم .
· طبیعتم این طور است--------------> من باور داشتم که طبیعتم اینگونه بوده است .