روح .راه .ارامش

روانشناسی بالینی

    نظر

مقدمه

روان‌شناسی بالینی شاخه‌ای از علم روانشناسی است که به بحث در زمینه اختلالات روانی و تشخیص آنها و درمان می‌پردازد. از عمر روان‌شناسی به شکل علمی و منظم فقط حدود یک قرن می‌گذرد. ولی رشد آن در چند سال اخیر اعجاب آور بوده است. این رشته هم مانند علوم دیگر فرمان با ازدیاد روزافزون دانش رشته‌های تخصصی بوجود آمد و امروزه در امریکا حدود 30 - 20 بخش دارد و هر بخش علاقه و مهارت خاصی را عرضه می‌کند. ولی در 20 سال اخیر هیچ یک از رشته‌های روان شناسی به اندازه روان‌شناسی بالینی پیشرفت نکرده است و تعداد افرادی که در این بخش تحقیق می‌کنند از رشته‌های دیگر روان‌شناسی به مراتب بیشترند.

روان‌شناسی بالینی در گذشته

تکامل روان‌شناسی بالینی به سبب تاثیر عوامل متعدد صورت گرفت که بعضی از آنها خارج از حیطه روان‌شناسی بود. برای مثال پیشرفتهای حاصله در بیولوژی ، فلسفه ، سیاست و امثال آن نیز در تشکیل تاریخچه روان‌شناسی درمانی موثر بوده است. از عمر روان‌شناسی بالینی به عنوان یک رشته تخصصی و مستقل حدود 90 سال می‌گذرد تاریخ آن با تکامل روان‌شناسی مرضی آمیخته است و گذشته آن به زمان انسان اولیه می‌رسد. بشر اولیه امراض روانی پدیده‌ای ماورءالطبیعه می‌دانست.

روشهای درمان اینگونه بیماران که تصور می‌شد دچار جن زدگی و ارواح خبیثه شده باشند عبارت بود از سوراخ کردن جمجمه به منظور آزاد کردن روح پلید و به زنجیر بستن، تنبیه جسمی و سوزاندن و انواع شکنجه‌های دیگر. در اواخر قرن هجده در فرانسه پزشکی به نام فیلیپ پنیل رئیس بزرگترین بیمارستان روانی فرانسه شد. او با اصلاحات نوع دوستانه به درمان روانی کمک کرد. در قرن نوزدهم مسمزیسم بوجود آمد. مسمز فردی بود که با استفاده از هیپنوتیزم به درمان بیماران روانی پرداخت.


عوامل موثر در پیدایش روانشناسی بالینی

    نظر

عوامل موثر در پیدایش روان‌شناسی بالینی

پیدایش و تکامل روان‌شناسی بالینی پیشرفت در ماهیت هوش و اندازه گیری آن ، تفاوتهای فردی ، روان شناسی کودک نیز نقش داشته‌اند. حد فاصل میان روان‌شناسی بالینی و روان‌شناسی کودک از بعضی جهات بسیار نامشخص است. زیرا روان شناسی بالینی در اصل به سبب علاقه به مسائل کودکان عقب افتاده بوجود آمد. پیدایش ابزارها و آزمونهای روانی نیز در تکامل روان شناسی بالینی نقش اساسی داشته‌اند.

روان شناسی بالینی در ایران

در جریان تاریخ نود ساله روان شناسی بالینی در دنیا ، ایران تاریخچه سی ساله‌ای دارد. اولین درس در این رشته از روان شناسی در سال 1344 شمسی در گروه روانشناسی دانشگاه تهران تدریس شد و اولین کتاب در این زمینه به نام روان شناسی بالینی تالیف سعید شاملو در سال 1345 شمسی از طرف دانشگاه تهران منتشر شد. نخستین کلینیک روان شناسی در سال 1346 و در دانشگاه تهان تحت عنوان مرکز مشاوره و راهنمایی ایجاد شد.

در این مرکز برای اولین بار کار سیستمی مرکب از یک روان شناس بالینی که سرپرست مرکز نیز بود، یک روانپزشک و یک مددکار اجتماعی به بررسی مسائل روانی دانشجویان پرداختند و با همکاری هم در تشخیص و درمان نابهنجاریهای رفتاری آنها اهتمام ورزیدند. رشته روان شناسی بالینی عمدتا در اوئل دهه سال 1350شمسی زمانی رسمیت یافت که در گروه روانپزشکی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران واقع در بیمارستان روزبه برنامه‌ای به نام فوق لیسانس روان شناسی بالینی ایجاد شد.

ویژگیهای روان شناسی بالینی

وظایف روان شناسی بالینی متنوع و مختلف است و به موسسه‌ای که روان شناسی در آن کار می‌کند و همچنین به نوع تحصیلات و تعلیمات عملی که داشته است بستگی دارد. برای مثال وظایف روان شناسی بالینی در بیمارستان روانی ممکن است منحصر به تشخیص بیماری از طریق تست باشد یا به روان درمانی بپردازد یا مشغول تحقیقات شود و یا تعلیم عده ای را به عهده بگیرد. روان شناس بالینی ممکن است در مدارس ، مراکز مشاوره کودکان ، زندانها ، بیمارستانها ، دانشگاهها ، پرورشگاهها ، کودکستانها ، وزارت کار ، کارخانه‌ها و انواع دیگر موسسات انجام وظیفه کند.


روانشناسی خلاقیت

    نظر

شواهد دلالت دارند که هم وراثت و هم محیط، در بالندگی و رشد خلاقیت مؤثر است اشاره آلفرد هیچکاک اغلب برای شخصیت پردازی قهرمانان قصه های خود از عنصر خلاقیت بهره می گرفت. به عبارت دیگر هر کدام از شخصیت های داستانی او یک ویژگی خاص داشتند. در قصه «پنجره عقبی» یک عکاس نشریه به خاطر شکستگی پایش باید مدت ها در خانه بستری شود، اما او بیکار نیست و با لنزهای دوربین ازطریق پنجره عقبی اتاقش، زندگی مردم را می کاود و قصه آنچنان روان و زیبا پیش می رود که در پایان، همان عکاس خلاق به عنوان کارآگاه، یک جنایت واقعی را عریان می کند. افراد خلاق نیز این گونه هستند، آنها مثل افراد عادی به پیرامون خود نگاه نمی کنند. شاید از منظر مردم، برخی از افراد خلاق دچار برخی کاستی ها در حواس باشند، اما اینگونه نیست. آنها به هر پدیده ای به گونه ای دیگر نگاه می کنند.

 «اسماعیل صدیقی پاشاکی» مطلبی را از «استیفن. ب. روبنز» ترجمه کرده است که در پی می آوریم: خلاقیت را قوه و استعدادی می دانند که تصویرهای ذهنی را به نحوی منحصر به فرد، با هم ترکیب و یا این که رابطه ای غریب و غیرعادی میان آنها ایجاد می کند. البته باید گفت تصویرهای ذهنی نباید فقط نو و بدیع باشند، بلکه باید سودمند و مفید هم باشند.«نورمن مایر» می گوید: « صرف خارق العادگی و یا متفاوت بودن تصویر ذهنی، نشانه خلاقیت و امتیاز آن نیست، چون، چه بسا که آن تصویر ذهنی، نشانه ای از ناهنجاری روانی نیز باشد. عدم درک این تمایز، امکان آن را فراهم می کند که غالباً نبوغ را با جنون خلط و قاطی کنیم. شاخص ممتاز بودن راه حلهای خلاق آن است که باید عملی باشند، یعنی این که با واقعیت در پیوند باشند آیا خلاقیت را می توان رشد داد؟خلاق بودن- یعنی دیدن چیزهایی در عالم و آدم، که به چشم دیگران نیاید- آسان نیست. همین که چیزی را متفاوت از دیگران به تصور درآورید، در زمره افرادی قرار می گیرید که انگشت شمارند. غالباً سازمانها کسانی را که پای بند دید و نگرش منحصر به فرد خود در مورد پدیده ها هستند، برنمی تابند. در محیط هایی که تأکید بر همگنی و یکپارچگی است، داشتن نگرش متفاوت با دیگران سهل نیست. اما آیا انسانهای خلاق با سایر انسانها تفاوت دارند؟ آیا توانایی آنها ارثی است یا اکتسابی؟ شواهد دلالت دارند که هم وراثت و هم محیط، در بالندگی و رشد خلاقیت مؤثر است. خلاقیت را باید صفتی پنداشت که هر انسانی به درجاتی بدان موصوف است. آن چه ضروری است، این است که باید زمینه تجلی این قوه را در داخل اعضای سازمان، خاصه در مدیران فراهم کرد. خلاقیت را نمی توان تابع منطق دوتایی و یا مقوله ای دوگانه به حساب آورد. بدین معنا که بگوییم انسانها یا واجد آن هستند و یا فاقد آن. از سوی دیگر، اگرچه هر کسی سهمی از قوه خلاقیت دارد، برخی کسان هستند که به علت داشتن توانایی های ذاتی، این قوه را موفق تر از دیگران به کار می گیرند.

 افراد خلاق دارای مشخصه های زیر هستند:

?) به وضع موجود رضایت نمی دهند و طالب تغییر هستند.

?) در دوران بچگی در محیطی با غنای فرهنگی، پرورش یافته اند.

?)در کار اندیشیدن تاجایی که ممکن است، از قالب و چارچوب می گریزند.

?) اضطراب و دلواپسی شان در کمترین حد است.

 ?) استقلال نظر و پویایی بالایی دارند.

?) استبداد رأی در آنها در کمترین حد ممکن است.

?) موضع گیری آنها ناظر بر بازدهی بیشتر است.

?) تکانه ها و امیال درونی شان با تأکید و تصدیق بیشتر مواجه می شوند.

 ?) میزان درگیری ها و تعارضات درونی شان در سطح متعادلی قرار دارد.

 

به نظر می آید که ویژگی های یاد شده، این حکم را که هر کسی سهمی از قوه خلاقیت دارد، نقض می کند. ولی در واقع چنین نیست، چون ویژگیهای یاد شده فقط انسانهایی را وصف می کنند که از قوه خلاقیت بسیار بالایی برخوردارند. تحقیقات انجام شده، نشان می دهد که انسان های بسیار خلاق، با کسانی که دارای قوه خلاقیت متوسط یا کم هستند، تفاوت دارند. «کروپ لی» می گوید: «انسان خلاق در فعالیتهای فکری خود نرمش و انعطاف پذیری خاصی دارد. او خود را پایبند حفظ و نگهداری وضع موجود که مطابق با نظر وی نیز هست، نمی کند و پیوسته آماده و مستعد آن است در نظراتش تجدید نظر کند و اما به عکس، آن کسی که اندیشه خود را مطلق می انگارد، اعتقاد آتشین به منطقی و صادق بودن نظراتش درباره جهان دارد. او نه، می خواهد و نه، می تواند مواضع فکری خود را با اوضاع دائم التغییر متناسب کند و محکم به آنچه «به گمان او» درست است، می چسبد. چنین شخصی بر خلاف افراد خلاق، انعطاف پذیری فکری ندارد و بسیار قالبی و کلیشه ای عمل می کند. چنانکه اشاره شد لازم است سازمانها بستری فراهم کنند تا کارکنان، درجاتی از خلاقیت را که به طور بالقوه از آن برخوردارند، به فعلیت در آورند. برای مثال سازمانهای با مشخصات زیر، لزوماً تجلی و ظهور تفکر خلاق را با مشکلاتی مواجه می کنند:

 * شغلها، تعاریف محدود و ظریفی دارند.

 * روابط اختیار و اقتدار، تعاریف قطعی و انعطاف ناپذیری دارند.

* رفتار کارکنان، با مجموعه ای مدون از بخشنامه ها و روش کارها هدایت و کنترل می شوند.

* روابط حاکم بر سازمان، خشک و رسمی است و قابلیت های فردی کارکنان لحاظ نمی گردند.

* تنوع آرا و مواضع متقابل، امکان ابراز نمی یابند.

* فضای اطلاع رسانی محدود و بسته است.

* تخصصی کردن کارها در حد افراط به چشم می آید.

* نظام نظارتی در مورد ثبات، قابلیت پیش بینی و کلیشه سازی امور وجود دارد.

* بیشتر به پاداش بیرونی که دارای جنبه مادی است اتکا دارند، تا پاداش درونی که در نفس کار پنهان است. شواهد حکایت از آن دارند که سازمانهایی که انباره ای از بخشنامه ها، آیین نامه ها، خط مشی ها و ساز و کارهای نظارتی دارند نمی توانند امکان آن را بیابند که بر میزان خلاقیت کارکنان خود بیافزایند.

 الف- روشهای فردی برای برانگیختن خلاقیت

?) خلاقیت را می توان با آموختن راههای «خلاق شدن» و پرهیز از کاربرد رهیافت هایی که در حل مشکلات معمول است، زیاد کرد. این روش که به نام «آموزش مستقیم» معروف است بر پایه این فرض قرار دارد که چون افراد گرایش بدان دارند که در حل مشکلات از راه حل های رایج استفاده کنند، این امر آنها را از به کارگیری توانمندی ها و ظرفیت های واقعی شان باز می دارد. بنابراین روش «آموزش مستقیم» که در جستجوی راه حل های بدیع و نو است، زمینه مساعدی برای رشد اندیشه های خلاق فراهم می سازد.

?) روش فردی دیگر «فهرست کردن ویژگیها» نام دارد. در این شیوه، تصمیم گیرنده ابتدا ویژگی های اصلی مربوط به راه حل های مرسوم را می یابد و سپس هر یک از ویژگیهای اصلی را جدا جدا بررسی می کند و آنگاه تا جایی که ممکن است نسبت به تغییر هر کدام از آنها، همت می گمارد و در راستای همین تغییر هر طرحی را ولو آنکه خنده دار نیز باشد، بدون چشم پوشی فهرست می کند و وقتی که فهرست جامعی تهیه کرد و اشکالات را مشخص نمود گزینه های مؤثر و سودمند را انتخاب و بقیه را حذف می کند.

?) خلاقیت را همچنین می توان با جایگزین کردن تفکر عمودی با تفکر افقی یا زیگزاک از قوه به فعل درآورد. تفکر عمودی، قویاً عقلانی و منطقی است و دارای فرایند زنجیره ای است که هر حلقه آن در یک توالی ناگسستنی در پی حلقه پیش از خود می آید. هر حلقه از زنجیره این تفکر، لزوماً باید معتبر و درست باشد. افزون بر آن، تفکر عمودی، فقط چیزی را گزینش و بررسی می کند که ذیربط با موضوع باشد.به عکس آن، تفکر افقی در گستره سطح حرکت می کند و رو به سوی گوشه ها و جوانب دارد و چنین نیست که راه حلی را بپروراند، بلکه به بازسازی و تغییر آن می پردازد. تفکر افقی به صورت فرآیند زنجیره ای نیست. برای مثال انسان ممکن است برای گشودن مشکلی به جای آنکه از محل شروع راه حلی که مرسوم است، آغاز کند، از نقطه آخر آن بیآغازد و سپس به مراحل ماقبل آن برگردد. هر مرحله از تفکر افقی لزوماً درست و معتبر نیست، زیرا چه بسا اقتضا کند از مسیری انحرافی بگذرد تا اینکه به جایی برسد که راه درست، پدیدار و آشکار گردد و در خاتمه اینکه تفکر افقی خود را پایبند اطلاعات مربوط با موضوع نمی کند و به عمد اطلاعات خارج از محدوده یا غیرمربوط را به کار می گیرد تا شیوه جدیدی برای نگرش به مشکل بیابد. ب- روشهای گروهی برای برانگیختن خلاقیت بیشترین تلاش در زمینه پرورش خلاقیت را می توان در حوزه کارهای گروهی مشاهده کرد. برجسته ترین شیوه های گروهی برای پرورش خلاقیت عبارتند از: روش طوفان فکری (سیال سازی ذهن)، روش گوردن و روش تلفیقی نامتجانس ها.

 1 - روش طوفان فکری(یا بارش مغزی) وجه شباهت روش طوفان فکری و روش گوردن در آن است که شش تا دوازده نفر برای مدت معینی پشت میزی می نشینند و سعی می کنند به طور آزادانه و فارغ از هر گونه عوامل بازدارنده ذهنی تا جایی که امکان پذیر است به ارائه روش ها بپردازند. در این جلسه باب نقد و انتقاد درباره پیشنهادها کاملاً بسته است و تمامی پیشنهادهایی که در جلسه مطرح می کنند، می نویسند تا بعداً راجع به آنها به بحث و بررسی بپردازند و اما وجه تفاوت این دو روش، در آن است که در شیوه طوفان فکری، اعضای گروه درباره مشکل، آگاهی دارند و رئیس جلسه طوفان فکری، مشکل را به روشنی تمام بیان می کند، به گونه ای که همه شرکت کنندگان به درک آن نائل آیند. سپس وی اعضای گروه را موظف می کند تا جایی که امکان دارد ذهنیت خود را درباره مشکل بیان کنند.

2- روش گوردن روش گوردن، بر خلاف روش طوفان فکری، فرصت های بیشتری را برای ارائه راه حل های واقعاً بدیع و تازه مهیا می کند. چون که فقط رئیس جلسه از ماهیت دقیق مشکل آگاه است، او به جای اینکه مشکل را به روشنی برای گروه بیان کند، فقط به طور غیرمستقیم بدان اشاره می کند. برای مثال رئیس جلسه در روش طوفان فکری ممکن است مشکل را بدین صورت بیان کند: «مدرسه ما سال آینده فضای آموزشی کافی برای ثبت نام کنندگان احتمالی ندارد.» اما رئیس جلسه در شیوه گوردن ممکن است فقط عبارت های «فضای آموزشی» یا «زیادی تعداد ثبت نام کنندگان» را بگوید. هر چند در روش گوردن، اتلاف وقت، بسیار زیاد است و کمتر ناظر بر هدف است، ولی فرصتی را برای شرکت کنندگان فراهم می کند تا راه هایی را بدون دخالت فلج کننده راه حل های سنتی کشف کنند. این روش به جای آنکه با تعبیر و تفسیر راه حل های موجود، برای اندیشه محدودیتی ایجاد کند، آن را مجاز می کند تا با آزادی کامل جولان دهد و تنها محدودیتی که برای اندیشه حادث می شود ناشی از دلالتهای ضمنی کلمه یا کلماتی است که رئیس جلسه در اختیار شرکت کنندگان گذاشته است. روش تلفیق نامتجانس ها یکی از مفیدترین راههای رشد قوه خلاقیت، تلفیق نامتجانس هاست و آن شیوه ای است که سعی دارد عناصر متفاوت و بی ربط را با هم تلفیق کند تا از این رهگذر راه حل های تازه ای برای مشکل پیدا کند. بدیهی است که خیلی از مشکلاتی که حادث می شوند، تازگی ندارند. آنچه محل بحث است، این است که مشکل را باید به شیوه ای تازه نگریست. این دیدگاه در جای خود، ظرفیت و امکانی را برای عرضه راه حل های اساساً نو فراهم می کند. برای یافتن نگرش های نو در مورد مشکلاتی که سابقه وقوع دارند، ضروری است که شیوه های آشنای نگاه کردن به مسائل را کنار بگذاریم. روش تلفیق نامتجانس ها به نحو گسترده ای از تمثیل، برای پیدا کردن شباهت ها و همانندی های موجود در کارکرد پدیده ها و روابط میان آنها استفاده می کند. برای نمونه، تمثیل مستقیم، می تواند با مقایسه وجوه شباهت در واقعیات، علم و فناوری، راه حل های تازه ای را کشف کند. «الکساندر گراهام بل» با فهمیدن سازوکار عناصر موجود در گوش و به کار بستن آنها در «جعبه سخنگوی» خود به پدیده ای شگفت انگیز دست یافت. او بعد از اینکه پی برد استخوان های برجسته ای در گوش با غشای نازکی کار می کنند، از خود پرسید چرا قطعه ای محکم و ضخیم از غشا نباید تکه ای از استیل را حرکت دهد. او از درون همین قیاس، تلفن را طراحی کرد.

 


روانشناسی و برچسب مالکیت

    نظر

روانشناسی و برچسب مالکیت

گاهی لازم است در مشاوره خانواده و مشاوره ازدواج ، برای آرامش انسان ، به بعضی از افکار و نگرش های فلسفی خانواده ها و زوج ها توجه کرد . یکی از این مسائل ، توجه به حس مالکیت اشیاء است.

آیا شما مالک خودرو ، صاحب خانه، صاحب موقعیت اجتماعی ، دارای فرزند، دارای همسر ، صاحب ثروت یا مالک املاک هستید؟ آیا می توانید لیستی از آنچه که مالک آنها هستید تهیه کنید؟ چند تا شد؟

حس مالکیت یک حس اعتباریست. یعنی یک حس ذاتی نیست، بلکه موقتی بوده و به شرایط خاصی محدود است. به این مثال توجه کنید:

من و تو مالک همه آسمان ها هستیم. می توانیم زیر آن قدم بزنیم، بنشینیم، راه برویم و از دیدن زیبایی آن لذت ببریم، از باران ابرهایش سیراب گردیم و از نور خورشیدش گرم شویم، از دیدن رنگین کمانش غرق احساس گردیم و به هنگام بی خوابی ستاره هایش را بشماریم. همه افراد از آسمان سهم می برند ، ولی آسمان را تفکیک نکرده و سند آن را به نام افراد نزده اند. ما نگران گرانی قیمت آسمان نیستیم و در داشتن آن بر هم رقابت یا فخر نمی کنیم . نه ترس از دست دان آن ما را نگران می کند و نه از مالکیت آن غرق لذت می شویم. همه اینها برای اینست که تا کنون مالکیت آسمان بین ما تقسیم نشده است. ولی در مورد زمین وضع کاملا به عکس است. لذا غم زمین و مالک زمین بودن ، ما را کم و بیش آزار می دهد. همچنین من و تو مالک ، دست و پا، ریه ، قلب ، مغز ، احساس ، شعور ، هوش ، پدر ، مادر، و ... هستیم  ولی اینها نیز چون همگانی است به آنها فکر نمی کنیم و بر چسب مالکیت اینها را جدی نمی گیریم. و فقط هنگامی که از دست می دهیم ، یادمان می افتد که مجانی مالک آن بوده ایم.

خلاصه و نتیجه گیری:

اگر به جای همنوایی با دیگران، و مسابقه در کسب بیشتر مالکیت اشیاء ، سعی کنیم به آنچه در تملک ماست بیندیشیم ، تمام داشته هایمان را حداقل یکبار لیست کنیم و  تمرین کنیم تا از آنها لذت ببریم ، کم کم متوجه آرامش درون خود می شویم.

اگر به برچسب مالکیت توجه نکنید، رنج دویدنهای افراطی و حریصانه ، جای خود را به رضایت از وضع موجود می دهد. ( که البته با سعی و تلاش در حد توانایی هایمان توام می باشد)

انسانهایی هستند که سعی می کنند حقارت خود را با این مالکیت ها وصله کنند. حالا یا مالکیت یک ماشین و منزل مجلل ، یا مالکیت یک موقعیت و منصب عالی. البته برای آنها هیچگاه وصله های بیرونی، التیام درونی را به همراه ندارد و مانند آب و نمک ، تشنگی آنها را تحریک می کند و آنها همواره به دنبال " سراب کامل شدن از طریق مالکیت ها" هستند، لیکن چون به جای توجه به درون ، تلاش های خود را صرفا معطوف به وصله های ناهمگون بیرونی می کنند جز "رنج و درد تنهایی" و نرسیدن بر آنها نمی ماند.

آزادی ، رهایی و آرامش انسان در گرو قطع تعلق از مالکیت هاست ، اگر چه مالک آنها نیز بشود.

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود      ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزادست

 


اختلاف سنی دختر و پسر در ازدواج ( دختر بزرگتر از پسر باشد)

اختلاف سنی دختر و پسر در ازدواج ( دختر بزرگتر از پسر باشد)

سئوالات زیادی در موردبالاتر بودن سن دختر نسبت به سن پسر در ازدواج مطرح شده است که ملاحظاتی راجع به  تفاوت سنی  دختر و پسر در ازدواج ، اشاره می کنیم:

1 – بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج اینست که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند( مثلا 1 الی 5 سال). این به خاطر اینست که مدت باروری در خانمها محدود بوده و در آقایان نامحدود است. و اینکه قدرت باروی خانمها زودتر از آقایان شروع می شود، همچنین نیاز است که  آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر  بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند، که این به زمان بیشتری نیاز دارد. به هر حال این نسخه غیر قابل نقض نیست که در بندهای بعدی توضیح داده می شود.

2 – انتخاب همسر یک مسئله چند بعدی است و معیارها و شرایط انتخاب همسر متعدد است. وقتی شما اقدام به انتخاب همسر می کنید باید 2 مسئله کلی و اساسی را در نظر بگیرید:

الف) همسر انتخابی شما می بایست تمام معیارهای اساسی و مهم مورد نظر شما را که لازمه یک زندگی توام با خوشبختی هست را دارا باشد ( در این زمینه مقالاتی در بخش مشاوره ازدواج سایت همدردی قرار داده ایم). این بدان معنا نیست که در تمام این پارامترها و معیارها صد درصد و کامل باشد ، بلکه به این معناست که حداقل نمره قبولی را داشته باشد. ( مانند اینکه شما در رشته تحصیلی باید همه دروس را پاس کنید)

ب) فرد مورد نظر شما در کل ، باید معدل قابل قبولی در معیارهای مورد نظر شما کسب کند. یعنی اینکه وقتی نمره هر یک از معیارهای ازدواج را که با هم جمع کردید، او میانگین مطلوب را از نظر شما داشته باشد. ( مانند اینست که در رشته تحصیلی خود علاوه بر قبولی همه دروس ،  نباید مشروط شوید)

خلاصه: در تک تک معیارها حداقل نمره را داشته باشد و در جمع کلی همه معیارها، میانگین مطلوب شما را کسب کند.

اگرچه ممکن است فرد در یک معیار نمره عالی نداشته باشد و نقطه ضعف وی باشد. مثلا دختری که 2 سال از پسری بزرگتر است ، اما در سایر معیارهای اساسی قوی است، در نتیجه معدل خوبی جهت ازدواج دارد. در ضمن وی در معیار سن هم حداقل نمره قبولی را دارد. لیکن اگر این دختر با همه معیارهای اساسی و خوبی که دارد، 15 سال از پسر بزرگتر باشد ، با وجود اینکه معدل بالایی دارد، لیکن در یک معیار اساسی رد می شود و چنین ازدواجی با ریسک بالایی از طلاق یا نارضایتی در زندگی زناشویی همراه می شود. ( توجه کنید در اینگونه مسائل انسانی با قطعیت صد در صد سخن نمی گویئم).

3 – اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند. مثلا ازدواج دختر 16 ساله ای را با پسر 30 ساله در نظر بگیرید. در حالیکه دختر در آغاز راه هیجانات ، علاقمند به شطینت های نوجوانی، کوهنوری و جست و خیز و مهمانی و .... هست ، آن آقا کار و تفکر و  مطالعه ، فلیم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می پسندد. همچنین دیدگاه آقا توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیتهای نو و بدیع است.

4 – نکته مهم بعدی اینست که علاوه بر سن شناسنامه ای باید به سن و بلوغ عقلی، اجتماعی، فرهنگی و ظاهر وی  نیز توجه کرد. بعضی وقتها دختری ممکن است 3 سال از پسری بزرگتر باشد، اما با نشاط  و انرژی است. و علاقمندیها و تمایلات مشترکی با پسر دارد. لذا علاوه بر سن تقویمی، لازمست که به ظاهر ، طرز فکر و نگرش هم توجه عمیق شود.

5 – نحوه تفکر پسر  و دختر ، نسبت به اختلاف سنی در ازدواج ( بزرگتر بودن دختر از پسر)، بسیار مهم است. اگر پسری از همان اول با تردید به بزرگتر بودن خانمش بیندیشد. او آمادگی دارد که بعدا با کنایه اطرافیان به هم بریزد و این مسئله را مرتب به رخ خانمش بکشد. اما در برابر پسری که درگیر این گونه مسائل نیست به سادگی از کنار این مسئله می گذرد. همچنین دختری که به این مسئله (سن زیاد) حساس هست. بعدا هر مسئله را در رابطه اشان به خودش و سن بالایش نسبت می دهد. که این از آسیب پذیریهای چنین ازدواجهایی هست.

6 – نظر پدر و مادر عروس و داماد هم در این زمینه از آنجا مهم است که ممکن است با سخت گیریهای خودشون منجر شوند که دختر و پسر نظرشان کم کم به هم عوض شود. اگر پسر و دختری به شدت تحت نفوذ والدین خودش هست. معمولا نمی تواند خارج از نظر آنها ، دست به چنین ازدواجی بزند.

 


اصول روانکاوی 2

    نظر

اصل لذت و اصل واقعیت

اصل لذت بر حذر کردن از درد و رفتن به طرف لذت یا کاهش تنش اشاره دارد. به نظر فروید فعالیت اصل واقعیت دیرتر از اصل لذت در انسان ایجاد می‌شود. کودک از بدو تولد تابع اصل لذت است، ولی اصل واقعیت در اثر محیط و به تدریج در او ایجاد خواهد شد. وقتی کودک درمی‌یابد که تمایلات آنی او برای دریافت لذت با هدف‌های بزرگتری مغایرت دارد، سعی می‌کند واقعیت را قبول نماید.

ساختمان شخصیت

روانکاوی شخصیت انسان را از سه دسته خصوصیات اصلی می‌داند که آنها را اید ، ایگو و سوپرایگو نامیده‌اند، که در زبان فارسی به ترتیب به نهاد ، خود و فراخود ترجمه شده‌است. نهاد عبارت است از منشا و منبع تمام انرژی‌های غریزی به عبارت دیگر تمام تمایلات خام ، کنترل نشده، غیر اجتماعی بدون جهت و اولیه انسان را نهاد می‌نامند. همزمان با رشد تدریجی کودک و فهمیدن این مطلب که قادر به ارضا تمام تمایلات خود نیست قسمت دوم شخصیت که خود می‌باشد، برای کنترل خواسته‌های نهاد به وجود می‌آید.

اگر چه ، خود ، در حقیقت از نهاد جدا می‌شود و از آن نیرو می‌گیرد، ولی در واقع بر اثر تجارب کودک از محیطش شکل می‌گیرد. هدف خود ، این است که به نهاد جهت دهد ، آن را کنترل کند و ارضا می‌باشد. فراخود ، تقریبا شبیه آن چیزی است که در اصطلاح متعارف ، وجدان نامیده می‌شود. فراخود در اثر درون‌فکنی معیارهای اجتماعی ایجاد می‌شود که پس از مدتی خود خرد را برای انجام اعمال درونی راهنمایی می‌کند. رابطه میان این سه دسته از عوامل شخصیت انسان را می‌سازد. نهاد ، هدف لذت طلبی دارد، فراخود هدف منع کننده و خود ، هدف واقع بینی تعامل‌دهنده.


اصول روانکاوی

    نظر

 

اصول اساسی روانکاوی

·         غریزه در روانکاوی

·         اصل لذت و اصل واقعیت

·         ساختمان شخصیت

غریزه در روانکاوی

مانند تئوری‌های پویا نظریه روانکاوی بر اساس انگیزه موجود استوار است. و به این علت اساس یک تئوری محسوب می‌شود. بر اساس این تئوری خصوصیات روانی موجود را باید بر اساس حقایق و وقایع گذشته مورد توجه قرار داد و ماهیت آنان را بر این اساس شناخت. فروید برای نیروها یا قوایی که سبب انگیزش رفتار انسان می‌شود، اصطلاح غریزه را بکار می‌برد، البته این اصطلاح سبب سو تفاهم‌هایی شده‌است. زیرا نیروهایی که فروید به آن اشاره می‌کند معنای غیر قابل تغییر پذیری غریزه را نمی‌دهد. بلکه به گفته فروید بعضی از این نیروها تحت تاثیر شرایط محیط و بر حسب هدف آنها قابل تغییرند.

به نظر فروید دو دسته انگیزه یا غریزه اصلی در انسان وجود دارد که هر دو ماهیت زیستی یا بیولوژیک دارند. اولین دسته شامل احتیاجات ساده جسمانی از قبیل گرسنگی، تشنگی، دفع و تنفس می‌شوند. این کشش‌ها بر اساس تغییرات جسمانی ایجاد می‌شوند، ارضا آنها حیاتی است و هدف آنها را نمی‌توان تغییر داد و بنابراین تنوع زیادی در این احتیاجات وجود ندارد. از نظر فروید این نیازها از دیدگاه روان‌شناسی اهمیت زیادی ندارند. فروید گروه دوم احتیاجات را بر اساس تجاربی که با بیماران نوروتیک داشت طبقه‌بندی نمود.

این دسته احتیاجات دو نوعند. یکی انگیزه زندگی و غریزه مرگ. نوع اول انگیزه های جنسی را در بر می‌گیرد و غالبا به آن لیبیدو می‌گویند. لغت جنسی ، سو تفاهم زیادی را سبب شده ‌است. در صورتی که منظور فروید از این لغت نسبت به آنچه که معمولا از آن درک می‌شود، معنای بسیار وسیع‌تری دارد. در حالی که هدف غریزه زندگی صیانت است، ادامه زندگی، تکاپو و سازندگی است. هدف غریزه مرگ از بین بردن خود ، خودکشی ، دیگر کشی و امثال آن است. موضوع غریزه مرگ مورد انتقاد شدید روان‌شناسان قرار گرفت.


روانکاوی

    نظر

مقدمه

شاید هیچ نهضت و یا مکتبی به اندازه مکتب روانکاوی بر نظرات وفعالیت‌های روان‌شناسان امروزی تاثیر نداشته است. این تاثیر هنگام صحبت در مورد مسائلی چون رشد ، شخصیت ، انگیزش و ... نمود بیشتری پیدا می‌کند. با آن که عده‌ای از روان‌شناسان و مخصوصا در دهه‌های اخیر ، آیزنک و همکارانش به علمی بودن این نظریه سخت مشکوک شده‌اند و انتقادات فراوانی به آن نموده‌اند معهذا تئوری و روش روانکاوی هنوز فعالیت‌های روان‌شناسان را در زمینه‌های مختلف به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد.

آیا یک مکتب روانکاوی ثابت وجود دارد؟

می‌توان گفت که در حال حاضر یک مکتب روانکاوی وجود ندارد، بلکه از زمان فروید تا کنون که موسس این مکتب است، مکاتب مختلفی در این زمینه ایجاد شده‌است. حتی فروید نیز در زمان حیاتش بسیاری از نظریات اولیه خود را تغییر داد. همکاران فروید مانند یونگ ، آدلر و رانک و دیگران چه در زمان او و چه بعد از او در ساختمان و روش‌های آنالیز تغییرات محسوسی ایجاد کرده و در حقیقت مکاتب جدید ارائه داده‌اند. به این دسته از روانکاوان ، نو روانکاوان گفته می‌شود.


انواع روان شناسی بالینی

    نظر

انواع روان شناسی بالینی

چهار نوع روان شناسی بالینی وجود دارد: دسته‌ای که برای درمان بیماری با روانپزشکان و روانکاوان اشتراک مساعی می‌کنند و بیشتر به کشف ماهیت بیماری و طرز معالجه یک فرد خاص توجه می‌کنند. دسته بعد روان شناسانی که وقت خود را بطور عمده صرف اندازه گیری خصوصیات افراد بوسیله تستهای روان شناسی می‌کنند. دسته دیگر فعالیتهای دسته اول و دوم را بطور مساوی انجام می‌دهند یعنی هم به تشخیص و هم به درمان می‌پردازند.

دسته آخر روان شناسانی هستند که به تحقیق و آزمایش خصوصیات بیماران روانی علاقه دارند و از طریق تجربی برای کشف علل ، علائم و طرق درمان می‌کوشند. روان شناسان معتقدند که آگاهی از تمام این روشها برای آماده ساختن روان شناسی بالینی ضروری است و روان شناسی بدون آشنایی با آنها نمی‌تواند به نحو موثری انجام وظیفه نماید.

تشخیص در روان شناسی بالینی

روان شناسان بالینی از روشهای مختلف برای تشخیص اختلالات استفاده می‌کنند. از جمله این روشها مشاهده رفتار بیمار ، مصاحبه کلینیکی ، آزمونهای روانی ، بررسی تاریخچه فردی و ... است.

درمان در روان شناسی بالینی

روشهای مختلف درمانی در روان شناسی بالینی وجود دارد که روان شناسانی با توجه به رویکرد نظری که در روان شناسی دارند یکی از آنها بکار می‌برند. مثل شناخت درمانی ، رفتار درمانی ، روانکاوی و ... برخی از روان شناسان بالینی دیدگاه التقاطی دارند و از تمام شیوه‌های درمانی بهره می‌برند.


روش پیشنهادی برای درمان اضطراب

    نظر

اضطراب و تشویش ممکن است برای هریک از افراد در هر زمان و مکانی رخ دهد اما خیلی از کاهش دهنده های استرس و اضطراب وجود دارند که تنظیمات سیستم عصبی ما را انجام می دهند در آن صورت و می توانیم نگاهی کنیم به اینکه چگونه اضطراب در ما ایجاد شد و اینکه چطوری می توانیم از روشهای درمانی برای آرام کردن سیستم عصبی خود و کاهش اضطراب استفاده کنیم .

هر کسی اضطراب را در طول زندگی خود تجربه کرده است . شاید وقتی که در اتاق انتظار دکتر نشسته اید و فکر می کنید که پزشکتان با یک سوزن خیلی بزرگ در اتاق تزریقات منتظر شماست و یا زمانی که تمام روز را صرف آشپزی کرده اید اما وقتی به صورت مادرتان نگاه می کنید می پندارید که تمام تلاشت بیهوده تلف شده است یا ازشغلتان متنفر باشید .
این تجربیات مختلف می تواند در افراد ایجاد اضطراب کند وعلائم و نشانه های متفاوتی را نشان دهد مثل طپش قلب ، داشتنن احساس نا خوشایند ، نداشتن تمرکز ، تنشهای عضلانی ، خشکی دهان ، عرق کردن ، احساس دردهای عصبی در حفره شکمی ، نفس نفس زدن .
اضطراب می تواند هم کوتاه مدت باشد و یا طولانی مدت که بستگی به منبع ایجاد کننده اضطراب دارد . البته بیشتر اضطرابها طولانی مدت هست و علائم زیادی را در شما ایجاد می کند .
اگر اضطراب شما در نتیجه واکنش به یک دوره طولانی تجربه خواهید کرد . که در این حالت بعضی ازعلائم از قبیل اسهال ، یبوست و کج خلقی در افراد بشدت ایجاد می شود . ممکن است اضطراب شما ناشی از شغل باشد ، منبعی که هرگز شما را رها نمی کند ، می ترسید که صبح بیدار شوید چون مجبور خواهید بود که به سر کار بروید ، می ترسید که شب به رختخواب روید چون وقتی بیدار می شوید مجبورید به سرکار روید . از پایان هفته می ترسید زیرا وقتی تعطیلات پایان هفته به اتمام می رسد بازهم مجبورید سرکار روید زمانی که اضطراب همیشه همراه شما باشد ممکن است علائمی چون درد قفسه سینه ، پر اشتهایی یا کم اشتهایی ، بی خوابی در انسان ایجاد شود. تمام 3 موقعیت توصیف شده انواعی از اضطرابهای هر روزه ما هستند ، اما بهر حال برای هر یک از ما ممکن است عوارضی چون جسمی ، روحی و عاطفی ایجاد کند .
چه چیز باعث ایجاد اضطراب می شود ؟
ضرورتا اضطراب بخشی از مکانیسم " جنگ و گریز " است که از اجدادمان به ما رسیده است، آنها هم شکارچی بودند و هم شکار می شدند و غریزه اشان آنها را برای حمله کردن یا فرار کردن آماده می کرده است که همین مسئله در آنها اضطراب ایجاد می کرده و باعث زنده ماندن آنها می شده است بطوریکه اضطراب باعث می شده هرمون آدرنالین در خون آزاد شود و علامات هشدار دهنده ایجاد گردد و با تحریک کبد قندهای محرک و انرژی زا در بدنشان آزاد می شده و آنها را آماده جنگیدن می کرده است.
سیستم هشدار دهنده هنوز هم برای بحرانهای امروزی لازم است اما مکنیسم جنک و گریز برای محرکهای تنش زا امروز ما مناسب نیست چون می توانیم شغلمان و یا دکترمان را در صورت نارضایتی عوض کنیم . امروزه جنگیدن بصورت فیزیکی نتایج مفیدی در بر نخواهد داشت . وقتی اضطراب شدید باشد مکانیسم جنگ و گریز می تواند به بافتهای بدن شما آسیب برساند و ایجاد بیماری هایی در انسان کند ، مثل سردرد و پر فشار خونی.
در حالیکه استرس اغلب ریشه در علائم اضطرابی دارد.این علائم می تواند به وسیله مشکلات فیزیکی ایجاد شود اگر نشانه های اضطرابی در شما ادامه پیدا کرد حتما به پزشک مراجعه کنید تا بررسی های زیر روی شما انجام شود.
1.پرکاری تیروئید : ممکن است علائمی مشابه نشانه های اضطرابی ایجاد کند.
2.اختلال در کار قلب : می تواند علائم عصبی به میزان کمی در شما ایجاد کند.
3.سندرم پیش از قاعدگی
4.قرصهای رژیمی
5.کم خونی
6.دیابت
7.کم قندی خون
وقتی شما فهمیدید که چه چیز می تواند اضطراب ایجاد کند،آن زمان یاد میگیرید که چه کارهایی می توانید بکنید تا اضطراب در شما کاهش یابد.
روشهای درمانی معروف به گنجه
بادام:10 مغز بادام خام را هر شب در آب بخیسانید تا نرم شود،بعد پوست آنها را بکنید و مغزهای بادام را با یک فنجان شیر گرم مخلوط کنید و کمی زنجبیل به آن اضافه کنید و هر شب قبل از خواب بنوشید.
جوش شیرین:یک سوم فنجان جوش شیرین را به یک سوم فنجان زنجبیل اضافه کرده و به مدت 15 دقیقه بخیسانید و از آن استفاده کنید.
روغن:روغنهای گل آفتابگردان ،نارگیل،و ذرت و یا کنجد برای کاهش اضطراب موثر است .
6 انس روغن را گرم کنید و روی تمام قسمتهای بدن از پوست سر تا پائین تنه و پاهایتان بمالید.همینطور از این روغنها بری ماساژ قبل از حمام صبح استفاده کنید تا آرامتان کند.
اما اگر اضطراب در خواب شما اختلال ایجاد کرده است می توانید قبل از رفتن به رخت خواب این روش را امتحان کنید.
روشهای درمانی معروف به یخچال
کرفس: دو فنجان کرفس پیاز یا مخلوطی از هر دو را به صورت خام پخته برای یک یا دو هفته همراه با غذا مصرف کنید-هر دوی این سبزیجات شامل مقدار زیادی پتاسیم اسید فولیک است که کمبود این مواد می تواند باعث ایجاد ناراحتی های عصبی شود.
پرتقال : بوی خوش پرتقال اضطراب را کاهش می دهد. پوست پرتقال و استمنشاق بوی خوش خراج شده از آن برا ی کاهش اضطراب سودمند است.شما می توانید پوست پرتقال را در یک ظرف کوچک قرار دهید و روی ان آب بریزید تا به آرامی بجوشد پس از جوشیدن و گرم شدن از پوست پرتقال مواد خوشبو و روغن ارام کننده آزاد می شود.
آب پرتقال: یک قاشق چایخوری عسل و یک تکه از درخت جوز در فنجان اب پرتقال بریزید و بنوشید.
روشهای درمانی معروف به ادویه ای
گیاه روزماری:روزماری در میان سالان برای دفع مواد زیان اور مشروبات الکی کاربرد دارد،روزماری خاصیت آرام کنندگی اعصاب،1تا 2 قاشق چایخوری گیاه خشک شده روزماری را در یک فنجان چای خوری برای مدت 10 دقیقه بخیسانید 1 تا دو قاشق ان را میل کنید،همینطور استنشاق روزماری می تواند ارام کننده باشد،سوزاندن شاخه روزماری یا استفاده از بخور آن می تواند اضطراب را کاهش دهد.
روش به خاطر آوردن
هیمشه یک دفترچه خاطرات روزانه برای پیگیر ی اتفاقات روزمره به همراه داشته باشید و وقایعی که ممکن است در شما ایجاد اضطراب کند را از دفترچه خاطرات پاک کنید و کارهای که شمار ا شاداب می کند را یادداشت کنید فعالیتهای مثل انجام تمرینات غیررقابتی مانند پیاده روی ، دوچرخه سواری شنا برای بدن و تقویت روحیه بسیار مناسب است فکر کردن ، نماز خواندن یا دعا کردن و فکرپردازی های فانتزی می تواند به ذهن شما استراحتی دهد و اضطراب را در شما کاهش دهد تنفس عمیق و دم و بازدم اهسته ارام کننده است.
حرف زدن با دوستان یا یک روانشناس وی ا فردی روحاننی در مورد اضطرابهایتان می تواند آن را فروکش کند فهرستی از ذهنیات خود بنویسید و انرا چک کنید و مواردی که باعث اضطراب در شما می شود را از لیست خود حذف کنید.
تفکر مکرر می تواند حواس شما را از چیزهائی که باعث اضطراب در شما می شود پرت کند
درمانهای گیاهی اضطراب
شما مجبور نیستید برای تجربه کردن استرس به جزایر مان هاتان بروید اضطراب همه جا هست حتی در بهشت پلی نزیا اما خوشبختانه برای اضطراب درمانهای گیاهی وجود دارد که می تواند به بهتر شدن وضعیت شما کمک کند برای مقابله با استرس عصاره ای از ریشه گیاه کاوا کاوا تهیه شده که می تواند در کاهش اضطراب موثر باشد چون گزارش شده این گیاه می تواند استرس را دور کند .و حالت شادی را در افراد القا نمیاد این گیاه در قرن های گذشته در جزایر اقیانوس ارام و هاوائی از احترام زیادی برخوردار بوده است.
عصاره کاوا علاوه بر ایجاد حسی در زبان،راحتی و آرامش خستگی و اضطراب را دفع می کند . اینکه کاوا چه مکانیسمی دراد دقیق معلوم نیست اما چیزی که مشخص است این گیاه برروی گیرنده های
GABA مغز اثر می ذارد و با فعال کردن این گیرنده ها فعالیتهای عصبی را آرام می کند و اضطراب را کاهش میدهد.
دانشمندان چنید ترکیب از ریشه گیاه کاوا که اثر آرام کنندگی اعصاب دارد را استخراج کرده اند این ترکیبات شامل کاوائین دهیدروکاوائین دهیدرومتیسیتیسین ،تیستیسن،یانگوئین و دهیدرویانگوئین است.اما فعالیتهای دیگر عصاره گیاه کاوا را مشخص نشده است.
اگر شما مقدار زیادی از این عصاره را مصرف کنید ممکن است احساس خواب آلودگی در شما رخ دهد.
عوارض جانبی کاوا :
گیاه کاوا نسبتا عاری از عوارض جانبی است و تاثیری روی عملکردهای فیزیکی و زمان واکنشها ندارد . مصرف معینی از گیاه کاوا در برخی آزمایشات کلینیکی نشان داده که عملکرد
coynitive را بهبود بخشد و ناراحتی عاطفی را کم می کند .
در دیگر آزمایشات گیاه کاوا خاصیت آرام کنندگی را نشان داده است . هیچ گونه سمیتی در افرادی که به اندازه 200 میلی گرم عصاره کاوا در روز به مدت 8 هفته مصرف کرده اند مشاهده نشده است.
اما میزان مصرفی بیشتر از 8 انس یا مصرف بیشتر از 30 کپسول در روز بمدت 1 ماه ممکن است باعث ایجاد بد رنگی در پوست شود .
در سال 2002 تا 2003 گزارشهایی از بروز آسیب های کبدی در اثر مصرف گیاه کاوا در آلمان و 30 مورد در اروپا مشاهده شد .
افرادی که دچار آسیبهای کبدی شده بودند کسانی هستند که مصرف کننده دارو یا مقدار زیادی الکل بودند آنها همچنین مقدار کمی گیاه کاوا استفاده کرده بودند بر طبق گزارش محققان آلمانی دانشگاه
wolfgany فقط یک سند موثق وجود دارد که ارتباط بین مصرف گیاه کاوا و آسیبهای کبدی (سمت کبدی ) را نشان می دهد .
اگر شما از اختلالات اضطرابی رنج می برید باید به پزشک مراجعه کنید ومعالجات روانپزشکی روی شما انجام شود اما اگر علائم اضطرابی شما خفیف است از درمانهای گیاهی مثل استفاده از گیاه کاوا می توانید سود ببرید و به بهتر شدن شرایط شما کمک می کند . درمان های گیاهی و مراجعات به پزشک از توصیه های لازم برای درمان اضطراب است . اضطراب شما ممکن است منجر به حملات عصبی شود آن زمانی است که شما باید به دکتر مراجعه کنید . اما اگر اضطراب خفیف دارید پیشنهاد می شود که از درمان های گیاهی و خانگی استفاده کنید در شرایط درونی خود را بهبود ببخشید.