روح .راه .ارامش

حـافظه4

    نظر

 

پرورش حافظه

میخواهنـد حافظه ی خود را از آنچه هست ، بهترکننـد زیرا حافظه ی قوی از بسیاری جهات

کمک مؤثری به کار و زندگی شخص می کند .

پرورش حافظه ، چیزی جز یادگیری بهتر نیست . حفظ کردن چیزهایی به امید اینکه حافظه را تقویت کنند همانطور که ورزش عضله را تقویت می کند صرفاً اتلاف وقت است . آزمایشی که با دانشجویان به عمل آمده است این نکته را تایید کرد . در این آزمایش به عده ای از دانشجویان مطالبی دادند تا طوطی وار حفظ کنند به منظور اینکه ببینند این عمل به حفظ کردن موارد مشابه کمک خواهد کرد یا نه ؟ از گروه دیگر خواستند که همان مطالب را با در نظر گرفتن قواعد یادگیری حفظ کنند ؛ پس ازآن دیده شد گروه دوم در حفظ کردن مطالب بعدی بهتر بودند زیرا قواعدی را که دفعه ی اول آموخته بودند در بار دوم بکار بردند در صورتیکه گروه اول صرفاً موادی را حفظ کرده و سودی از این راه نبرده بودند .

 

راحت یادگرفتن و سخت فراموش کردن

انسان ، به سبب ویژگیهای بی نظیرش در میان همه موجودات ، عنوان اشرف مخلوقات را به خود

اختصاص داده است. او استعداد خاص تفکر و یادگیری دارد که به او اجازه می دهد اعمال خاصی را انجام دهد ، نتایج اعمالش را پیش بینی و ارزیابی کند ، تغییر و تحولات گوناگون و سریعی را در عرصه علم و فناوری به وجود آورد. آنچنان که به قول تافلر دنیا را به دهکده ای تبدیل کند که اطلاعات را در سریع ترین زمان ممکن از قاره ای به قاره دیگر انتقال دهد . بنابراین بر اثر پیشرفت سریع و غیر قابل انتظاری که در قلمرو دانش و فناوری طی چند قرن اخیر نصیب انسان شده است حجم اطلاعات و دانسته های بشری روز به روز به طور سر سام آوری در حال افزایش است. بر دانش آموزان لازم است که هرچه سریعتر خود را با این تغییر و تحولات همگام سازند. در این راستا، بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان کوشش زیاد می کنند . بسیار مطالعه می کنند اما به دلیل عدم توانایی در تمرکز حواس، هنگام مطالعه نمی توانند به نتیجه دلخواه دست یابند.

تمرکز چیست ؟

تمــرکــز در لغت یعنی تراکم ، فشردگی مجموعه ، چکیده ؛ تمرکز در اصطلاح یعنی حفظ و

نگهداری توجه. توجه حواس به موضوعی معین ، بدون تمرکز، موجب یادگیری ثمرمند نخواهدشد. همه ی افراد توانایی تمرکز دارند و چون تمرکز نسبی است ، کسی نمی تواند ادعا کند کاملا حواس پرت است ویا همیشه تمرکز حواس دارد.

تمرکز گاهی ساده است و گاهی مشکل . تمرکز بر موضوع هایی که نیازبه تفکر و تجزیه و تحلیل دارند مشکل و تمرکز بر موضوع هایی که جنبه ی تفریحی و سرگرمی دارند ، بسیار آسان است .بر اساس نظرسنجیهای مرکز تحقیقات آموزشی ایران ، دانش آموزان ساعت درسی تربیت بدنی ( ورزش ) را بیش از ساعت کلاس درس ریاضی دوست دارند . اغلب آنها ترجیح می دهند تعطیلات رسمی یا اضطراری بیشتر با ساعات دروس ریاضی مقارن شود وبا ساعت درس تربیت بدنی کمتر ؛ بعلاوه برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه ی کتابهای پلیسی و داستانی خیلی آسانتر از کتابهای درسی و در کتاب های درسی به ترتیب ریاضی ، فیزیک ، جغرافیا و ... است .

تمرکزحواس

یعـنی عوامل حواس پرتی را به حد اقل رساندن . تمرکز انسان به نسبت کاهش عوامل حواس پرتی

او افزایش می یابد و بنابه تغییرات موقعیت ذهنی و محیطی او تغییر می کند . بیشتر افراد گمان می کنند که تمرکز یک امر ذاتی و تغییر آن ناممکن است ، در حالیکه تمرکز یک امر اکتسابی است ، باید هر روز پرورش و جهت داده شود و هر کس با هوش عادی خود می تواند به آن دست یابد .

برقراری تمرکز حواس به میزان کاهش عوامل حواس پرتی بستگی دارد ؛ یعنی هر چه عوامل مزاحم و مخل تمرکز بیشتر باشند توانایی حفظ تمرکز حواس کمتر است و بر عکس . لذا حواس پرتی ، یعنی خارج شدن از روند مطالعه یا جریان کاری و فرو رفتن در افکار و تخیلات و یا انجام کار دیگر .

منشاء حواس پرتی

حواس پرتی یا منشاء ذهنی و درونی دارد و یا منشاء بیرونی و محیطی .

حواس پرتی درونی و ذهنی : عبارت است از اشکالات فکری انسان و اندیشه هایی که موانعی برسرراه توجه دقیق به مطالعه و تمرکز حواس ایجاد می کنند . این موانع شامل مواردی از قبیل : درد اندامی ، غم وغصه ، نگرانی و استرس شدید ، گرسنگی و تشنگی ، ترس و خشم و شادی و ... می باشد .

حواس پرتی بیرونی و محیطی : آنچه که به محیط پیرامون فرد ارتباط پیدا می کند و یا تحریکات غیر عادی که توسط حواس مختلف انسان ایجاد می شوند ؛ مانند نور شدید یا ضعیف ، صداهای ناهنجار، روشن بودن رسانه ای صوتی و تصویری ، سردی و گرمی محیط و نظایر اینها که ممکن است فرایند تمرکز حواس را با اشکال مواجه کنند. رهایی از حواس پرتی و ایجاد تمرکز حواس در افراد مختلف ، متفاوت است و به حالت درونی ، تجربه ها مکان و موقعیت آنها بستگی دارد .

برخی از افراد اظهار می دارند که من آدم کاملاً حواس پرتی هستم و برخی دیگر می گویند نمی توانم تمرکز حواسم را به روی کاری حفظ کنم . در حالیکه این تفکر غلط است و هیچ کس نباید خود را فردی کاملاً حواس پرت یا فاقد تمرکز حواس بداند بلکه بهتر است وقتی که تمرکز حواس فردی دچار اختلال شد ، بگوید در این لحظه و در محیط فعلی حواس پرتی من بیشتر و میزان تمرکزم کمتر است . لذا حواس پرتی بیشتر علل درونی دارد و به طبیعت خود فرد ، ویژگیها ، حالات روحی - روانی و عادات فردی بستگی دارد . بی شک حواس پرتی بیرونی آسانتر از حواس پرتی درونی بر طرف می شود . پس می توان بدون توجه به عوامل محیطی مانند : سرو صدای زیاد ، شلوغ بودن محیط و حتی داخل اتوبوس و هنگام مسافرت تمرکز حواس خود را حفظ کرد . اما نمی توان در حال گرسنگی و یا تشنگی شدید ، نگرانی و ناراحتی و دگرگونی فکر و اندیشه با تمرکز مطالعه کرد و یا کار دیگری را با تمرکز انجام داد . مطالعات و تجربیات زیادی این موضوع را تأیید کرده است که یک انسان می تواند در محل پر سرو صدا و نا آرامی با تمرکز و توجه کافی مطالعه کند. مورگان در یک تحقیق از افراد خواسته بود طبق فرمول اعدادی را به حروف و برعکس تبدیل کنند . محیط کار آنها به طور متناوب ساکت و پر سرو صدا بود . دقت عمل به طور قابل ملاحظه ای تحت تاثیر قرار نگرفت و افراد با تمرکز کامل به کار خود ادامه می دادند.

روشهای تقویت تمرکز حواس

تمرکز حـواس هنـگام مطالعه کلیـد اصلی و اساسـی درک و فهــم مطالب است. کلیـد

اساسی تمرکز حواس استفاده از روشهایی است که باعث تقویت و پرورش ومهارت در برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه می شوند . بدون تمرکز حواس ممکن است درک و فهم مطلبی که فقط یک ساعت وقت لازم داشته باشد ، ساعتها وقت بگیرد اما به خوبی فهمیده نشود و امر مطالعه بی فایده است و اثر مثبتی نخواهد داشت . بکاربردن روشها و فنونی که به خواننده کمک می کند تا هنگام مطالعه فعال باشد ، تمرکز حواس را تقویت و مهارت فرد را در ایجاد تمرکز حواس هنگام مطالعه افزایش می دهد .

 

 

این روشها عبارتند از:

1- آمادگی برای مطالعه : برای شروع مطالعه ، ابتدا بایستی خود را از جهات گوناگون آماده کرد . حداکثر آمادگی ، مقدمه ای برای علاقمندی به مطالعه ، ایجاد تمرکز حواس و یادگیری بهتر می باشد . منظوراز آمادگی ، پیدایش تمام شرایطی است که شخصی را قادر می سازد تا با اطمینان به موفقیت و اعتماد به نفس ، به تجربه خاصی بپردازد . می توان این شرایط را به چهار دسته ی: بدنی ، ذهنی ، اجتماعی و روانی تقسیم کرد .

آمادگی بدنی ؛ آمادگی بدنی به رشد و تکامل طبیعی بدن ، تندرستی و نداشتن نقصهای بدنی مربوط است . گاهی وجود بیماریهایی مانند زخم معده ، میگرن و نظایر اینها باعث ازبین رفتن تمرکز حواس و مانع مطالعه ی فرد می شود و فرد تا به دست آوردن تندرستی کامل قادر به برقراری تمرکز حواس و مطالعه ثمر بخش نیست و انگیزه ی کافی برای مطالعه ندارد .

آمادگی ذهنی ؛ آمادگی ذهنی را می توان از خصوصیاتی نظیر رشد گویشی کامل ، قدرت تفسیر و تعبیر اشکال ، توانایی درک همانندیها و ناهمانندیهای میان کلمات وغیره شناخت .

آمادگی اجتماعی ؛ به ماهیت و وسعت تجارب فرد بستگی دارد . می توان آنرا باتجزیه وتحلیل زمینه های خانوادگی و وسعت اجتماعی که او در آن تجربه اندوخته است و تربیت پیشین او تعیین کرد .

آمادگی روانی ؛ آمادگی روانی به شکل پیچیده ای با رشد و تکامل بدنی ، ذهنی و اجتماعی آمیخته است . خستگی ، بی قراری ، بی تابی ، کوتاهی زمان ، دقت نداشتن در مطالعه ، واکنشهای منفی نسبت به خود و دیگران ، ضعف اعتماد به نفس و نظایر آنها همگی نشانه نبودن آمادگی روانی ، بدنی ، ذهنی و اجتماعی دانش آموزان است . اجرای برنامه های آموزشی تمرکز حواس ، فرایند یادگیری را آسانتر و مطلوبتر می کند .

2- داشتن علاقه به مطالعه : مطالعه ثمربخش از2 عامل متاثراست ؛ علاقه نسبت به مطالب خواندنی و کاربرد ماهرانه فنون مطالعه نسبت به مطلب خواندنی ؛ اینکار سبب می شود تا شخص به مطالعه بیشتر بپردازد ، مطالعه بیشتر منجر به بهتر شدن فنون مطالعه می شود ، کاربرد فنون بهتر مطالعه را آسانتر ، سریعتر و لذت بخش تر می سازد ؛ در نتیجه علاقه خواننده نسبت به مطالعه افزایش می یابد . پس تا زمانیکه فرد تمایل یا علاقه به انجام کاری نداشته باشد نمی تواند برانگیخته شود . لذا وقتی خواننده به موضوعی علاقه مند می شود ، خودبه خود بر آن تمرکز می کند ، بیشتر دقت می کند و به راحتی مطالب را به حافظه می سپارد و بعداً هم خیلی راحت به خاطر می آورد . پس ازعلاقه پیدا کردن نسبت به مطالب ، گام بعدی تعیین هدف مطالعه است زیرا هدف زیربنای انجام هر کاری است و به فعالیت انسان جهت و نیرو می دهد . هدف ارزشمند ، فرد را به خواستن و طلب کردن وادار می کند و نیروی لازم را برای فعالیت در وی بوجود می آورد وسبب پیدایش تمرکز در او می شود . لذا هر فرد برای مطالعه باید هدف مشخصی داشته باشد .

تعلیم و تربیت ، علم " هدفمندی " است و همه بر این باورند که بدون داشتن هدف ، یادگیری کاری بس دشوار و غیر ممکن است ؛ همانطور که فرانکین معتقد است انسان بدون هدف مانند گلوله ای است که بدون هدف شلیک می شود . علاوه بر آن مطالعه بدون هدف یکی از عادات غلط مطالعه بشمار می رود . نتایج تحقیقات نشان می دهد که شایعترین عادات غلط مطالعه در دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه این است که آنان اظهار نموده اند : " اغلب بدون هدف مطالعه می کنم " .

داشتن هدف و تلاش برای رسیدن به آن یکی از روشهایی است که توانایی های فرد را افزایش می دهد ، به انسان توان و نیروی فوق العا ده می بخشد ، اندیشه را فعال می کند ، علاقه فرد را به تحصیل افزایش می دهد ، اعتماد به نفس در فرد به وجود می آورد ، سرعت خواندن را چند برابر می کند و تمرکز حواس را افزایش می دهد . در واقع تعیین و مشخص نمودن هدف ، محرک و انگیزه ای است تا بتوان به کمک آن تمرکز حواس را حفظ نموده و از این طریق مطالب و دانستنیها را فرا گرفت و یادگیری را تحکیم بخشید .

 

3- تعیین زمان و مکان مطالعه: یکی از راه های برقراری تمرکز حواس این است که مطالعه در آن ساعت از روز انجام گیرد که برای فرد مناسبتر است . اما تعیین مناسبترین زمان برای مطالعه کاری دشوار است و به عادات فردی بستگی دارد . برخی افراد عادت دارند تا نیمه های شب بیدار بمانند و با استفاده از سکوت و آرامش شبانه با خیالی راحت و آسوده مطالعه کنند ؛ برخی دیگر عادت دارند شب زود بخوابند و صبح زود از خواب بیدار شوند وبه مطالعه بپردازند . بااین توصیف تعیین زمان و مقدار مطالعه باعث آگاهی از تمام زمینه مطالعه ، برقراری تمرکز حواس ، عدم سردرگمی ، جلوگیری از اتلاف وقت و انرژی و فهم بهتر مطالب می شود . والتر پارک به نقل از یکی از متخصصین مهارتی مطالعه دروس دانشگاهی در کتاب خود به نام " چگونه درس بخوانیم؟ " چنین می نویسد : " موفقیت یا عدم موفقیت شما در تحصیلات دانشگاهی ، مستقیماً به این امر بستگی دارد که چگونه از وقت خود استفاده می کنید ؟ موفقیت در دانشگاه و البته در مقاطع تحصیلی پایین تر نیز بستگی به استفاده اشتباه از زمان دارد ... محیط آشنای یک اتاق مشخص ، در حین مطالعه موجب اضطراب کمتر و تمرکز بیشتر حواس می شود ، زیرا لوازم آن اتاق هر روز پیش چشم شما است و کمتر توجهتان را به خود جلب می کند . به علاوه اگر هر روز به وقت مطالعه در اتاق معینی بودید کم کم ذهنتان عادت می کند که به محض رسیدن به آن اتاق آماده تمرکز حواس و فراگیری شود . " بنابراین ثابت بودن مکان مطالعه و مشخص بودن آن به علت آشنایی به آن و فراهم بودن وسایل موردنیاز از قبیل کتب درسی ، دفاتر، کتاب لغت ، خط کش ، قلم و نظایر آن جهت مطالعه ، موجب تمرکز حواس بیشتر و آمادگی ذهنی هنگام مطالعه می شود . پس یکی از بهترین راه های برقراری تمرکز ، اختصاص دادن یک اتاق مجهز به آنچه لازم دارید ، در موقع مطالعه است. این اتاق خیلی زود مناسب تمرکز و یادگیریتان شده و کار شما را به طور خودکار راحت تر می کند و بعد برایتان یک عادت مفید می شود. برای داشتن تمرکز به هنگام مطالعه ابتدا باید خود را از دنیای خارج جدا کنید و محیط مناسبی برای مطالعه بر گزینید . چنین محیطی باید آرام ، روشن و دارای هوای مناسب باشد . هیچ چیز به اندازه سروصدا ، خسته کننده و مانع تمرکز حواس نیست . ایجاد محیط کار مناسب ، به دلیل ایجاد آرامش و شرایط مناسب اهمیت دارد و زمینه ای است برای تمرکز و دقت .

4- یادبگیر که بگویی " نه !" : زمانیکه تصمیم گرفتید مطالعه کنید ، اما دوستان یا هم اتاقی های شما در خواست می کنند که دور هم جمع شوید ، هنر گفتن " نه " را در خود تقویت کنید . اگر این اراده در شما ضعیف است ، می توانید روی در اتاق مطالعه خود بنویسید " مزاحم نشوید ! " اگر موفق نشدید ، می توانید کارهای دیگری انجام دهید که نشان دهد شما دوست ندارید که کسی باعث از هم گسیختن افکار شما شود .

5- ترک افکار منفی و داشتن افکار مثبت: مطالعه عمیق و یادگیری ثمربخش وقتی حاصل می شود که فرد تصور مثبتی از خود داشته باشد و به خود اعتماد کند . زیرا اعتمادبه خود در موفقیت مؤثر است و مهارت را بیشتر و نیرو را افزایش داده و مغز را سالمتر می کند . وقتی می خواهید کاری انجام دهید از گفتن کلماتی مانند : نمی خواهم ، نمی دانم و نمی توانم ، بپرهیزید . جمله ی " این کار محال است " را از دفتر زندگی خود خط بزنید ؛ ترس و بدگمانی و بی ارادگی را از ذهن خود دور کنید . هرگز به خویشتن اجازه ندهید که هیجانات و افکار منفی ، شما را در خود غرق سازد و تمرکز حواس شما را مختل کند . اعتمادبه نفس داشته باشید و پیوسته با خود تکرار کنید که قادر به انجام هر کاری هستم ، می توانم انجام دهم و باید انجام دهم . بدین طریق تفکر مثبت را در خود پرورش دهید . قوی بودن اعتمادبه نفس احساس شعف و شادی را در شما بوجود می آورد و در حالت شادمانی از تمرکز حواس خوبی برخوردارید . بهتر فکر می کنید ، بهتر مطالعه می کنید و نتیجه کارتان بهتر می شود . مارگارت کوربت می نویسد : " انسان در بحر اندیشه های خوشایند حافظه ی بهتری پیدا می کند و ذهن در حالت آرامی قرار می گیرد و میل به یادگیری را در خود بوجود می آورد . " لذا خود پنداری مثبت مهمترین کمک برای تمرکز و یادگیری است . اگر بتوانیم تصورات غلط ومنفی را از ذهن خود دور نموده و تصورات مثبت را جایگزین کنیم ، می توانیم علاقه به مطالعه و یادگیری را در خود ایجاد کنیم چراکه علاقه به مطالعه شرایط اصلی و اساسی ایجاد تمرکز حواس به هنگام مطالعه است . آلفرد آدلر روانشناس مشهور ، در دوره جوانی در درس ریاضی بسیار ضعیف بود . معلمش این موضوع را با والدینش در میان گذاشت . آنها باور کردند که آد لر در درس ریاضی ضعیف است ، آدلر هم این موضوع را پذیرفته بود . یکی از روزها که معلم مسئله ای را روی تخته نوشته بود و شاگردان کلاس از حل مسئله عاجز مانده بودند ، آدلر جواب مسئله را پیدا کرد ؛ پای تخته رفت و در میان حیرت همگان مسئله را حل کرد . فهمید که توانایی درک و فهم مطالب درس ریاضی را دارد ، استعدادش را باور کرد ، تصورات مثبت را جایگزین تصورات منفی کرد و از آن به بعد یکی از دانش آموزان ممتاز درس ریاضی شد.

 

6- طرح سئوال: طرح سئوال یکی از شیوه های مطالعه دقیق و فعالانه است که در تمام اوقات مطالعه، مفید است. طرح سئوال پیش از مطالعه دقیق ، فرد را وادارمی کند تا به طور فعالانه ، با تمرکز و دقت کافی و با انگیزه و علاقه به مطالعه بپردازد . طرح سئوال هنگام مطالعه یکی از روشهایی است که خواننده را فعال و به طور عمقی او را درگیر مطالعه می کند وسبب برانگیختن جدیت و تلاش وی به هنگام مطالعه می شود و فرد برای یافتن پاسخ به سئوالات بایستی تمرکز حواس خود را حفظ نماید ، زیرا در هنگام مطالعه ، نمی توان بدون تمرکز پاسخ سئوالات را پیدا کرد . بعد از خواندن مطالب با طرح سئوال می توان میزان فراگیری خود را ارزشیابی نموده و به نقاط قوت و ضعف خود پی برد و سبب ایجاد نظر انتقادی نسبت به مطالب در فرد می شود . خواننده در مطالعات بعدی برای از بین بردن نقاط ضعف خود با دقت و تمرکز بیشتری مطالعه می کند .

7- آگاهی از شیوه های صحیح مطالعه و یادگیری: برخی از والدین به طور مدام به فرزندان خود می گویند درس بخوانید ، مطالعه کنید ، ولی هرگز نمی گویند چگونه مطالعه کنید و روشهای صحیح مطالعه را نمی دانند . به همین دلیل ، آگاهی از شیوه های صحیح مطالعه و یادگیری مانند : تند خوانی ، عبارت خوانی ، خواندن اجمالی ، خواندن تجسمی و غیره و چون به خواننده کمک می کند تا تمرکز حواس خود را هنگام مطالعه حفظ نمایند ، برای هم والدین و هم دانش آموز لازم است .

تندخوانی: تندخوانی باعث توجه و تمرکز بیشتر و فهمیدن مطالب و در نتیجه باعث یادگیری بهتر می شود . فکر و ذهن ما قادر است هزاران کلمه را در دقیقه از خود عبور دهد ولی اگر سرعت مطالعه ما پائین باشد ، ذهن وقت اضافی می آورد و ناچار به این شاخه وآن شاخه می پرد و در نتیجه حواس پرتی ایجاد می شود . اما مطالعه سریع و یا تندخوانی فرصت جولان به ذهن نمی دهد و سبب برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه می شود .

عبارت خوانی: عبارت خوانی یعنی خواندن عبارات و جملات به عوض خواندن کلمات . عبارات خوانی به نوع دیگری به تمرکز حواس کمک می کند . از این طریق خواننده باید با سرعتی که نزدیک به سرعت اندیشیدن اوست ، بخواند . اگر سرعت آنقدر کم باشد که ذهن از حالت فعال بودن باز بماند ، احساس دلزدگی ایجاد می شود و چیزهای دیگری ذهن فرد را مشغول می کند و از روند مطالعه خارج می شود . بنا براین اگر سرعت خواندن با سرعت اندیشیدن هماهنگ باشد باعث افزایش تمرکز حواس می شود.

خواندن اجمالی: روش خواندن اجمالی مبتنی است بر یک نمونه گیری سریع از نکات اساسی و صرفه نظر کردن از جزئیات ، در این روش خواننده مطالب را سازمان بندی می کند ، آنگاه هدف از مطالعه خود را مشخص نموده و مقدار زمان مطالعه و میزان دشواری کتاب را تخمین می زند و سپس از طریق سئوال کردن کنجکاوی ، علاقه ، دقت و تمرکز حواس فرد ، افزایش می یابد .

خواندن تجسسی: منظور از روش تجسسی طرح انواع سئوالات جزئی و کلی و مطالعه عمیق و اثر بخش در جهت دست یافتن به پاسخ این سئوالات است . کسی که به دنبال چیزی می گردد به احتمال بیشتری آن چیز را پیدا می کند ؛ لذا هدف خواندن تجسسی افزایش دامنه تمرکز و درک عمیق تر معانی است . به همین دلیل خواندن خواندن تجسسی تمرکز حواس و علاقه فرد را افزایش می دهد و به او کمک می کند تا مطالب دشوار را تجزیه و تحلیل نموده و آنها را بهتر بفهمد . فهمیدن مطالب موجب تحکیم آنها در حافظه می شود پس خواندن تجسسی برای غلبه بر تنبلی ، حالت کسلی ، پرتی حواس ، از طریق تحریک حس کنجکاوی و شرکت فعالانه در مطالعه به کار می رود .

8 - جدیت در مطالعه : به محض نشستن پشت میز مطالعه خواندن را با جدیت شروع کنید ، چراکه اگر سریع مشغول به کار مطالعه شوید ، تمرکز حواس زود به دست می آید . این ضرب المثل چینی را به یاد داشته باشید که : " فتح ستارگانی که هزاران فرسنگ از ما دور هستند با برداشتن قدم اول امکان پذیر است " . شک و تردید حاصلی جز حواس پرتی یا انحراف حواس و تسلیم به تخیلات واهی ندارد . اجازه ندهید چیزی جز مطالعه ذهن شما را مشغول کند . با خود تصمیم بگیرید تا مقدار زمانی را برای مطالعه مشخص کنید و خود را به مدت زمانی خاص محدود کنید . در این زمان از مطالعه دست نکشید ، به مطالعه ادامه دهید ، اما زمان مطالعه را طولانی نکنید بیهوده وسواس به خرج ندهید ، بهانه تراشی نکنید به خود تلقین کنید که فرد با اراده ای هستید و می توانید هر درسی را به خوبی یاد بگیرید . جدی باشید و با علاقه و انگیزه مطالعه کنی تا هنگام مطالعه دچار حواس پرتی نشوید .

9- استفاده از راهنما: یکی از شیوه های برقراری تمرکز حواس ، استفاده از یک راهنما نظیر : انگشت سبابه ، مداد وغیره به هنگام مطالعه است . زیرا استفاده از یک راهنما هنگام مطالعه باعث تمرکز بهتر حواس ، افزایش سرعت مطالعه ، عادت به روان خواندن ، جلوگیری از برگشت دوباره خوانی و اتلاف وقت و جلوگیری از خستگی چشم و ذهن می شود .

10- خط کشیدن زیر مطالب مهم : استفاده از این روش یکی از شایعترین راهبردی است که اغلب دانش آموزان ازآن استفاده می کنند. نتایج تحقیقات نشان می دهد که شایعترین شیوه به کار رفته از سوی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه این بود که اظهار نمودند " هنگام مطالعه زیر مطالب مهم خط کشیده و نکات مهم را برجسته می سازم " . لذا هنگام مطالعه باید با استفاده از یک مداد ، ایده ها و مطالب مهم و اساسی را علامتگذاری نمود . زیرا برای مشخص نمودن ایده ها و مطالب مهم و اساسی و خط کشیدن زیر آنها لازم است با تمرکز حواس و دقت خاصی به مطالعه مشغول شد . پس خط کشیدن زیر مطالب مهم باعث برقراری تمرکز حواس و جلوگیری از حواس پرتی می شود .

11- یاداشت برداری هنگام مطالعه : یاداشت برداری نوعی تکرار درس است که هم سبب تمرکز حواس و هم موجب بیشتر به خاطر سپردن مطالب می شود . یاداشت برداری خوب ، کاری جدی و فعال است که با اندیشیدن ملازمه دارد ؛ لذا برای یاداشت برداری باید هنگام مطالعه فعال بود و لازمه فعال بودن ، داشتن تمرکز حواس است و برای برقراری تمرکز حواس جهت نوشتن ، هماهنگی چشم و مغز به منزله نوعی یادگیری تجسمی چند بعدی با قدرتی بی نظیر است که تمرکز حواس را تقویت نموده و فهم مطالب و سرعت یادگیری را افزایش می دهد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1. سعی کنید با ایجاد انگیزه های نیرومند و در نظر گرفتن اهدافی که برایتان مهم و جالب توجه است نسبت به مطالعه در خود شوق و علاقه ایجاد کنید . زیرا علاقه داشتن نسبت به موضوعی سبب تمرکز حواس در هنگام مطالعه آن موضوع می شود.

2. موقعیتهایی که نمی توانید در آنها تمرکز حواس داشته باشید ، تجزیه و تحلیل کنید ، احساسات خود را مورد برسی قرار دهید و بدانید که چه عواملی افکار شما را دگرگون می کنند . افکار منفی و بیمارگونه را از خود دور کنید و هر موقعیت را تا حدی که می توانید به طور منطقی تعبیر و تفسیر کنید .

3. موضوعهای مطالعاتی خود را تقسیم بندی کنید یعنی هر موضوعی را که می خواهید مطالعه کنید ، به قسمتهای کوچکتر تقسیم کرده و به تدریج در زمانهای مختلفی آنها را مطالعه کنید .

4. هر وقت مصمم شدید مطالعه کنید یا کار دیگری انجام دهید ، بکوشید بر عزم خود پابرجا باشید تا آن کار را به اتمام برسانید .

5. زمانهای مطالعه خود را با فعالیتهای متنوع تقسیم نمائید تا اینکه بتوانید تمرکز حواس خود را برای مدت زمان طولانی تری حفظ کنید و مطالعه را در آن ساعت از روز انجام دهید که برای شما مناسب تر است .

6. استفاده از یک استراحت کوتاه در هر ساعت ، انرژی لازم برای حفظ تمرکز حواس را برای مدت زمانی طولانی تری در اختیار فرد می گذارد .

7. هرکاری به جای خویش نیکوست ؛ برنامه مطالعاتی داشته باشید و برای هر کاری وقت به خصوص تعیین کنید .

8. با آگاهی ازفنون مطالعه و بکارگیری آنها در هنگام مطالعه در خود ایجاد تمرکز کنید ؛ کاربرد فنونی که خواننده را در عمل مطالعه فعال می سازد ، کلید اساسی ایجاد تمرکز است .

9. به جای اینکه بکوشید دنیای خارج را تغییر دهید ، خود را تغییر دهید . لازم نیست که دیگران و یا رفتار آنها را مطابق دلخواه خویش تغییر داده شوند .

10. چند برگ کاغذ روی میز مطالعه خود داشته باشید و مواردی از افکار منحرف کننده و مزاحم را یاداشت کنید و بعد از مطالعه نسبت به حل آنها در حد امکان اقدام نمائید .

11. ممکن است حواس پرتی شما ناشی از گرسنگی و تشنگی شدید ، بی خوابی ، خستگی و یا علت یا علل درونی دیگری باشد ، در چنین موقعیتی هرگز مطالعه نکنید .

12. هنگام مطالعه لباس راحتی به تن کنید ، لباسی که نه بسیار زبر باشد نه بسیار نرم ، نه بسیار گشاد باشد نه بسیار تنگ .

13. مطالعه در حالتهایی نظیر دراز کشیدن ، به پشت خوابیدن ، در حال راه رفتن تکیه زدن به دیوار و امثال اینها مفید نمی باشد . زیرا در چنین موقعیتهایی نمی توان تمرکز حواس خود را حفظ نمود ، بنا براین هنگام مطالعه سعی شود خم شدن کمر عادت نشود و فاصله کتاب تا چشم 30 سانتیمتر باشد .

14. محرکهای محیطی از قبیل صدای رادیو، تلویزیون ، تلفن و... که باعث حواس پرتی شما می شوند را از موقعیت مطالعه خود حذف کنید .

15. بهترین وضعیت برای درس خواندن نشستن پشت میز مطالعه و بدترین وضعیت درازکش است . چرا که در این وضعیت ، فرد سریع از حال و هوای مطالعه خارج می شود و تمرکز حواس خود را از دست می دهد .

16. محل مطالعه باید از هر نظر مانند نور ، دما ، درجه ، حرارت و ... مناسب باشد .

17. انگیزه ی بسیار بالایی برای مطالعه داشته باشید زیرا افرادی که دارای انگیزه بسیار بالایی هستند می توانند تمرکز حواس خود را برای چندین ساعت حفظ کنند .

 

 


خنده درمانی

    نظر

آیا تاکنون از خود پرسیده ایدکه چند بار در روز از ته دل می خندید؟ آیا آدم خوش خنده و خوشرویی هستید یا گرفته و عبوس و به اصطلاح جدی و مبادی آداب! پژوهشهای گوناگون در زمینه اثرات خندیدن بر جسم و روح بیانگر این واقعیت است که خندیدن سبب از بین رفتن بسیاری از فشارهای روحی و روانی شده و راندمان کاری را در افراد بالا می برد. در کشور هندوستان برای تشویق مردم به اینکه از دل مشغولی های روزانه خود دست برداشته برای لحظه ای هم که شده با "خنده" مشکلات خود را فراموش کنند، دست به ابتکار جالبی زده اند و دوره هایی تحت عنوان "خنده درمانی" تشکیل داده اند این دوره ها با استقبال بسیاری روبه رو شده است. بهره گـیـری از " خنده" برای درمان ناهنجاری های فکـری و عارضـه های جـسمـی، نخستین بار نیست که به مرحله اجرا درمی آید. پیش از این در کشور ژاپن به معجزه خنده پی برده و از آن برای آرامش روح و روان استفاده نموده اند. طی یک برنامه از پیش تعیین شده در کلاس های خنده درمانی برای علاقمندان به آرامش درونی، فواید خنده به طور مبسوط، شرح داده می شود. در این راستا بر این نکته تاکید می شود که بسیاری از ما اکثر وقت خود را در محل کار سپری می نماییم، جایی که بیشترین فشار را از لحاظ کاری متحمل می شویم، بیماری های زیادی مانند "فشار خون"، "نارسایی های قلبی"، "بی خوابی و افسردگی" حاصل فشارهای بیش از اندازه ای هستند که هر کدام از ما روزانه با آنها دست و پنجه نرم می کنیم، اضطراب و استرس محیط کار و فعالیت ممکن است به وضعیت بدتر مانند اعتیاد به مواد مخدر یا تفریحات غیر سازنده منجر شود. از این رو، تمرین خنده به فواصل زمانی در روز باعث می شود اکسیژن بیشتری به مغز برسد و با آزاد شدن هورمون های انرژی زا در بدن، فرد احساس آرامش بیشتری کند. پس سعی کنید همیشه لبخند بر لبانتان باشد.دست کم پس از هر دو یا سه ساعت کار مداوم یک نفس عمیق کشیده گردن و شانه هایتان را به عقب خم کنید تا به اصطلاح خستگی از تنتان بیرون برود. خنده درمانی سیستم ایمنی بدن را افزایش داده باعث می شود کمتر دچار سرماخوردگی و عطسه شوید همین طور بروز عفونت های حلق و ریه را تا حد قابل ملاحظه ای کاهش می دهد. خنده استقامت بدن را در ابتلا به بیماری هایی همچون آسم، برونشیت، سردردهای عصبی و میگرن، و نیز دردهای ناشی از آرتروز، دیسک کمر و ستون فقرات افزایش می دهد. خنده درمانی درحقیقت نوعی تمرکز فکری محسوب می شود که افکارانسان را از دنیای فیزیکی جدا می کند تا جایی که ذهن به هیچ چیز دیگری نمی اندیشد. تمام کسانی که از این روش استفاده می کنند به خوبی می دانند که هنگام متمرکز ساختن ذهن، همه افکار بد و منفی از قبیل اندیشه های جرم برانگیز، ترس، عصبانیت، حسادت و خود خواهی را می توان از ذهن بیرون کرد و روحیه ای شاد و سرزنده را با تمرین گذشت و فداکاری، احترام به دیگران، دوست داشتن و محبت ورزیدن و از همه مهمتر "بخشش" در وجود خود زنده ساخت. از این رو افراد بایدبیش از هر چیز زوایای شخصیتی خودرا به خوبی بشناسند و جنبه های شوخ طبعی را در وجود خود شناسایی کنند اگر چه این خصیصه در همه اشخاص به یک اندازه موجود نیست. طی فرآیند خنده درمانی به افراد آموزش داده می شود که صرف نظر از مشکلات و گرفتاری هایی که برای هر فردی در زندگی ممکن است پیش بیاید خندیدن و خوشحالی بخش جدایی ناپذیری از زندگی فردی انسان ها محسوب می شود. وقتی ذهن و فکر شما در آرامش کامل باشد قطعاَ راحت تر و آسان تر می توانید تصمیم بگیرید و با آرامش خاطر مشکلات خود را حل کنید. اعضاء کلاس های خنده درمانی ابتدا یکسری فعالیت های جمعی و گروهی را با هم انجام می دهند سپس هرکدام جداگانه همان فعالیت ها را به طور انفرادی و به فواصل زمانی در روز تکرار می کنند. هر فردی دارای استعدادهای بالقوه نامحدودی است که بکر و دست نخورده باقی مانده اند و می باید در مسیر درست و با شناخت صحیح فعالیت یابند. یکی از این راههای شناخت استعدادهای خاموش در وجود انسان خنده درمانی است. یک محقق دانمارکی با الگوگرفتن ازاتاق های "استراحت" و "استعمال دخانیات" در شرکت ها و ادارات پیشنهاد کرد اتاق هایی با نام "اتاق خنده" به این گونه مراکز اضافه شود تا کارمندان بتوانند دست کم 10 الی 15 دقیقه را در آنجا به خندیدن سپری کنند. هر چند این پیشنهاد هنوز عملـی نشده و تنها در حد یک فـرضیه است اما به عقیده وی ایـن تنها راهی است که می تـوان خنده را به محیـط کار نیز انتقـال داد. باشگاههای خنده در کشورهای غربی ماننـد آمریکا و انگلیس که هفته ای یک بار دایر می شوند مفیـد هستند اما کافی نیستند و نیاز افراد را برطرف نمی سـازند چرا که انسان ها برای تامین نیازهای روحی خود به اینکه هر روز بخندند نیاز دارند. یکی از محاسن ایجاد اتاق خنده این است که دیگر نیازی به وقت قبلی نیست و هر کس می تواند در هر زمانی که دلش خواست به آنجا برود و تا دلش می خواهد بخندد. نکته مهم اینجا است که آیا افراد می توانند هر زمان که اراده کنند بی دلیل بخندند و یا باید محرکی آنها را به این عمل وادارد. تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از انسان ها نسبت به لطیفه هائی که می شنوند عکس العمل نشان می دهند. اگر لطیفه شیرین و بامزه باشد قطعاَ خنده را بر لبانشان خواهد نشاند. برای اینکه بتوانید خندیدن را تمرین کنید باید با افرادی معاشرت کنید که همیشه شاد و خوشحال هستند، گویی هیچ غم و غصه ای در زندگی نــدارند و اگر هم دارند آن را بروز نمــی دهند. در این گونه کلاس ها توسط تلویزیون و یا ضبط صوت داستان های خنده دار و بامزه به نمایش در می آید تا افراد به خندیدن وادار شوند. خنده را می توان به چند گروه تقسیم بندی کرد. گروه اول همان لبخندهایی هستند که افراد در هر زمان و مکانی می توانند از آنها استفاده کنند. به طور مثال خیلی ها برای اینکه ترس و یا اضطراب خود را پنهان کنند آن را با یک لبخند بروز می دهند و یا لبخندهایی که آدم ها از روی تنبلی، بی تفاوتی و اینکه حوصله حرف زدن ندارند به یکدیگر تحویل می دهند. دسته دوم خنده هایی هستند که در مکان های خاص و با کمی احتیاط انجام می گیرند. مثلاَ در مکان های عمومی خنده بی جا و بی مورد شخصیت آدم ها را زیر سؤال خواهد برد. دسته سوم خنده های بی صدایی است که در دل آدم ها انجام می گیرد. برای مثال دوست شما مطلبی در مورد شخصیت شما به زبان می آورد که به نظر شما اصلاَ واقعیت ندارد و شما در دل به او می خندید و یا موردی را از کسی پنهان کرده اید و در دل به او می خندید که از همه جا بی خبر است. دسته چهارم خنده های کاملاَ دوستانه است، زمانی که از ته دل می خندید و در آن لحظه تنها به چیزی می اندیشید که باعث خندیدن شما شده است. در این حالت تمام اعضاء بدن شما از عضلات سر و صورت گرفته تا دست و حتی قفسه سینه، شما را در خندیدن همراهی می کنند. از این رو از ته دل خندیدن بهترین و مفیدترین نوع خنده است! بنابراین از همین امروز تصمیم بگیرید با لبخند زدن به دیگران و از ته دل خندیدن آرامش را به محیط کار و زندگی خود آورده و زمینه ای مناسب برای رشد خلاقیت ها و دوستیهای پایدار را فراهم کنید.

چند راهکار برای غلبه بر ترس

·       آن چیزی را که واقعا احتیاج ندارید، نخرید.

·       به تعطیلات طولانی مدت بروید.

·       در طول روز یک چرت بخوابید.

·       اگر می خواهید به تلفن جواب ندهید، خوب ندهید.

·       از اشخاص منفی فاصله بگیرید.

·       مشکلات را بپذیرید تا بتوانید به راحتی بر آنها غلبه کنید.

یازده راه ساده برای رسیدن به آرامش

1- لباس های روشن بر تن کنید:  

 آنچه می پوشید اثری آشکار بر احساسات شما دارد. لباسهای گشاد ، الیاف طبیعی و رنگ های روشن ایجاد آرامش می کنند و باعث می شوند که خوش اخلاق تر باشید.

2- ساعت مچی را رها کنید: 

آیا توجه کرده اید که وقتی ساعت را از دست خود باز می کنیدچقدرراحت می شوید؟ خود را از تنش زمان رها می کنید.                          

                                                                              

3- راحت نشستن را فراموش نکنید:

 از یک صندلی استفاده کنید که به شما آرامش می دهد. صندلی خوب بر روح شما اثر می گذارد. بهترین انتخاب صندلی است که پشت شما را حمایت کند تا راست بنشینید.

 

4- گاهی زنگ تلفن را نادیده بگیرید:  

    گاهی اوقات به زنگ تلفن توجه نکنید، پاسخ ندادن به تلفن از تنش شما می کاهد.

 

 


خنده درمانی2

    نظر

5- حوله مرطوب آرامش می بخشد :

 هیچ چیز ماننده حوله مرطوب با آب داغ تنش و استرس را از چهره شما برطرف نمی کند حوله به شما آرامش می دهد. 

 

6- از ویتامین ها غافل نشوید:

استفاده از ویتامین A وB باعث آرامش شما می شود. غذاهایی که دارای ویتامین Bهستند اثری شگفت انگیز دارند. فرآورده های لبنی، نخود فرنگی، سبوس گندم، حبوبات، پسته و فندوق سرشار از ویتامین B هستند.

                                                

7- عبارات تشویش آفرین را دور بریزید: 

عبارات تشویش آفرین مانند:"ناچارم، باید، موظفم و وقت ندارم" احساس نا آرامی را بیشترمی کنند. به چنین واژگانی گوش ندهید و جای این عبارات را با " ممکن است، چنین می کنیم، فرصتی می یابم "  عوض کنید. 

                                           

8 - شیر بنوشید:

 شیر برای شما آرامش وشادی پدید می آورد. شیرسرشار از کلسیم است وباعث آرامش عضلات می شود. اسید های موجود در شیر آرامش بخش هستند.

 

9- گاهی لباس با طرح کودکانه بپوشید: 

 چنین کاری یادآور روزهای شاد زندگی است.

 

10- درد دل کنید :

 راز داری زیاد اغلب، تنش آفرین است. گاهی احساس و مشکل خود را با دوستی رازدار در میان بگذارید تا احساس آرامش کنید.

 

11- خوش اخلاق باشید:

 خوی خوش داشته باشید و با مهربانی سخن بگویید. خوش خویی بیشتر، آرامش بیشتری به شما می دهد .

 باتشکر از استاد عزیز سرکار خانم یزدانی استاد جامعه شناسی


خوداگاهی2

    نظر

چگونه این من هستم ها بوجود آمده­اند:

1- از طرف دیگران:

اغلب اوقات اطرافیان ما به ما اینگونه برچسب می زنند:

·          شما راننده خوبی نیستید .

·          شما نقاشی­تان خراب است .

·          ذات شما برای این پیشرفت در این کار نیست .

·          و  ...

بعضی از اوقات نیز اشخاص با استفاده از همدلی منفی­ای که با ما می کنند برچسب های ناشایست خود را با انتقال می دهند :

·          شما هم مثل من راننده خوبی نیستید .

·          نقاشی شما هم مثل من خراب است .

·          استعداد شما هم مثل من در این زمینه کور است .

·          و ...

در نهایت ، بدترین برچسب هایی که به ما می زنند اینگونه­اند :

·          شما هم مثل پدرتان راننده خوبی نیستید .

·          نقاشی شما هم مثل برادرتان خراب است .

·          شما هم فرزند همان پدر هسیتد و کاملا بی استعدادید .

در این حالت جملات بالا این احساس را در فرد ایجاد می کنند که ناتواناییش ارثی­ست . در واقع با استفاده از این جملات به فرد می گویند که نگران نباش ناتوانی شما ارثی است و تو هر کاری که بکنی نمی توانی تغییر کنی چون گل شما را اینگونه سرشته­اند.

2-      توسط خودمان :

تجربه نشان داده است که فرد با ارائه دلیل و مدرک خود را از انجام کار یا فعالیت باز می دارد و رفته رفته شخصیت خود را منزوی­تر می کند به عنوان مثال:

مادر خانواده : سیم اتو اتصالی پیدا کرده است .

پدر خانواده : من این کاره نیستم مگر فاجعه­ای را که هنگام تعمیر زنگ به بار آوردم ، فراموش کرده­اید .

در این مثال پدر خانواده به جای اینکه اعتماد به نفس داشته باشد و فاجعه خرابی زنگ را به پای ناآگاهی و عدم مهارت خود بگذارد سریعا با برچسب منفی­ای که به خود می زند دلیلی برای تبرئه خود از تعمیر اتو ارائه می دهد.

البته در ظاهر همیشه این برچسب ها بد نیستند و بسیاری از افراد از آن سوءاستفاده می کنند و انجام ناقص کارها را با این برچسب ها می پوشانند

چه کار کنیم تا از این برچسب ها رها شویم:

1-  به نزدیکان خود بگوییم که می خواهیم برخی از این من هستم­ها را از زندگی خود حذف کنیم .

2- برای خود هدف های رفتاری تعیین کنیم که با رفتار گذشته مان فرق داشته باشد

3- چهار جمله عصبی زیر را اینگونه اصلاح کنیم:

·          من چنین هستم   -----------------> من اینطور بودم .

·          همیشه اینطور بوده­ام -------------> من تغییر خواهم کرد .

·          دست خودم نیست ----------------> اگر سعی کنم می توانم طور دیگری عمل کنم .

·          طبیعتم این طور است--------------> من باور داشتم که طبیعتم اینگونه بوده است .

 


خودآگاهی

    نظر

خودآگاهی توانایی شناخت و آگاهی از خصوصیات ، نقاط ضعف­ و قدرت ، خواسته ها ، ترس و انزجار است . به طوری که رشد خودآگاهی به فرد کمک می کند تا دریابد تحت استرس هست یا نه ، و این معمولا پیش شرط ضروری روابط اجتماعی بین فردی و همدلانه است. تعریف دیگری که از خودآگاهی می توان کرد این است که شخص چه برداشتی از خود داشته و بر اساس این برداشت چه احساسی پیدا می کند در واقع نوع خودآگاهی ما پیش بینی کننده احساس رضایت ما از خودمان و زندگی است و احساس راضی نبودن از خود نشانه ای است که به ما هشدار می دهد که نیازمند تغییر هستیم اما ممکن است این ذهنیت پیش آید که ما بعد از عمری زندگی با خود و دیگران ، خود را شناخته­ایم اما تعجب خواهید کرد اگر بدانید که عده قلیلی از مردم بر اعمال و رفتار خود شناخت دارند و به ندرت می توانند ارزشها ، علایق و رفتارهای خود را تجزیه و تحلیل کنند . در واقع آنها می خواهند همان کارهایی را که دیروز انجام داده­اند امروز نیز کم و بیش انجام دهند و از هرگونه تغییر دوری می جویند

در ذیل با ارائه دو مثال بحث را روشنتر می کنم

مثال اول نیچه:

نیچه بر اثر برداشت غلطی که نسبت به انسان داشت می گفت هرکه زور دارد مستحق زندگی­ست و هر که ندارد مستحق ظلم است اما جالب است اگر بدانید همین شخص چگونه مرده است، آورده­اند نیچه از کوچه­ای می گذشت که در آن مرد گاریچی اسب خود را وادار به کشیدن بار سنگین می کرد و مرتبا به اسب شلاق می زد نیچه با دیدن این صحنه دلخراش خونش به جوش آمد و برای دفاع از اسب با گاریچی دست به یقه شد در این بین گاریچی لگدی به نیچه زد و بعدا نیچه بر اثر همان لگد مرد. چه شد که نیچه یکباره عوض شد همان خوداگاهی بود که او را به این مرتبه رساند در صورتی که قبلا نیچه می پنداشت که به خودآگاهی رسیده است اما وی تنها جنبه منفی بشر را دریافته بود و نه همگی آن را .

مثال دیگر از امام صادق (ع):

زنی در دوران حیات امام صادق (ع) بود که به هر آیین و مکتبی که می پیوست سریعا از همان راهی که آمده بود بر می گشت و همین باعث پریشانی وی شده بود . از آنجا که آوازه امام صادق (ع) را شنیده بود تصمیم گرفت تا امام را ملاقات کند و برای درد خود درمان بجوید پس به منزل امام مراجعه نمود . امام پس از شنیدن صحبتهای زن به او بطری­ای داد و گفت به خانه برو و دستور العمل را اجرا کن ، زن به خانه برگشت و در کمال تعجب دید که بطری با سه لایه شن قرمز ، سفید و سیاه کاملا پوشانده شده است دستور العمل چنین بود بطری را تکان بده و نتیجه را مشاهده کن ، پس از تکان دادن بطری شنها با هم مخلوط شدند و رنگ آنها به خاکستری تغییر یافت . در این مثال امام صادق (ع) با اینکار به این زن فهماندند که شما انسانی هستید با تمام نقاط ضعف و قدرت خودتان ، اگر می خواهید به آرامش دست یابید باید خود را بپذیرید و خودتان باشید

اولین راه برای شناخت خود این است که ما تمامی برچسب های من هستمی را که با خود داریم کنار بگذاریم و با دیدی واقع گرایانه به خود بنگریم تمامی من هستم هایی که شخصیت ما را خرد و نابود می کنند از چهار جمله زیر ناشی می شوند:

1-       من چنین هستم

2-       همیشه اینطور بوده­ام

3-       دست خودم نیست

4-       طبیعتم این طور است

این چهار جمله در واقع توجیهی برای شخصیت تغییر ناپذیرای ما هستند و مانع تغییر در زندگی ما می شوند  در واقع سدهایی را می مانند که مانع رشد و پیشرفت ما می شوند . البته اگر ما با استفاده از این برچسب ها به رضایت خاطر برسیم و تاثیری بر تعادل روانی ما نداشته باشند می توان گفت تقریبا اشکالی ندارند ، اما اگر قبول داشته باشیم که برخی از این برچسب ها مانع رشد ما می شوند ، باید تغییراتی در خود ایجاد کنیم


روان شناسی رنگ ها در طراحی صفحات وب

    نظر

یکی از اصول بسیار مهم و کلیدی در طراحی صفحات وب ، توجه به اصل رنگ بندی صفحات و استفاده از رنگ های مکمل و ترکیبی مطلوبی است که کاربران بتوانند بر اساس اصل سهولت و جذابیت صفحه ، به مشاهده مطالب آن بپردازند. این که چه رنگی متناسب سایت های وب است ، پرسشی است که کارشناسان وب ، خیلی پاسخ جامع و کاملی برای ان ارایه نکرده اند و کم تر متخصصات طراحی وب به مسیله روان شناسی رنک ها در طراحی سایت ، توجه کرده اند.
اما به هر حال یک اصل کلی وجود دارد که می گوید : در رنگ بندی یک صفحه ، باید به این موضوع توجه شود که این رنگ قرار است در چه صفحه ای و با چه موضوعی به کار رود. یعنی اصل توجه به عملکرد و موضوعیت سایت ، در رنگ بندی مطالب مهم است . سایت های دولتی و به طور کل ، سایت هایی با بازدیدکننده بسیار بالا ، معمولا از رنک سفید برای زمینه صفحات و رنگ آبی برای لینک های صفحه و رنگ بنفش برای لینکهای مشاهده شده که به عنوان default برنامه فرانت پیج نیز به کار می رود ، استفاده می کنند.
سایت هایی که بیش تر جنبه شخصی دارند ، از رنگ های مکمل استفاده می کنند. مثلا رنگ سبز پر رنگ در کنار سرمه ای ، جذابیت خاصی به سایت هایی با موضوعیت بازرگانی می دهد . و یا در طراحی سایت های کودکان ، از رنگ های خیلی شاد استفاده می شود.
به هر حال توجه به کارکرد کد رنگ ها در طراحی صفحات وب از اهمیت مهمی برخوردار است . در ادام این مطلب ، فقط قصد یادآوری نوع روان شناسی هر رنگ درمخاطبان از دید روان شناسان داریم و فعلا در مورد این که چه نوع رنگی برای چه سایتی مناسب است ، صحبت نمی کنیم. اگر چه این توضیحات ، خود نیز بیان گر استنتاجات خوبی هستند که وب مسترها را در گرافیک سایت ، به خوبی هدایت می کند.
یک بهترین رنگ نداریم!
در مدیریت نوین یک اصل پذیرفته شده وجود دارد که یک بهترین شیوه مدیریت در کار وجود ندارد. ترکیب و هماهنگی و استقرار یک نظام در رنگ بندی صفحات وب نیز ، چنین رویکردی دارد. تجربه و نوع علاقه و هنر web designer هست که سایتی را برای ما جذاب و سایتی دیگر را next می کنیم. نکاتی که می بایست در زمان طراحی گرافیکی سایت در نظر داشته باشیم به شرح زیر هستند :

?- اثر روان شناسی رنگ
?- قابلیت خواندن متون صفحات سایت . مثل سایت : (www.irna.com)
?- رنگ متمم رنگهای انتخابی برای بک گراند ، گرافیک ها ، لینک ها و متون ( مثل سایت http://www.HiGrade.ir)
?- وجود تطبیق رنگی بین لوگوها و آرم های صفحات با رنگ بندی متون و مطالب به کار گرفته شده (مثل سایت http://www.karvarz.com)
?- توجه به نوع مخاطب و بازدیدکننده بخش های مختلف سایت . سایتی مانند یاهو ، که روزانه میلیون ها مخاطب دارد و از صدها بخش متنوع تشکیل شده است ، برای هر بخش خود از یک چیدمان و رنگ بندی خاصی در طراحی صفحات اکتیو ، استفاده کرده است . مثلا بخش کودکان یاهو با بخش بازرگانی ان بسیار تفاوت دارد
? اصل مهم
لیست زیر مشخصه هایی از رنگ ها را که هنگام طراحی باید مدنظر داشته باشید بیان میکند:
?- رنگ ها اثر زیادی روی احساسات ما در ?? ثانیه اول دیدن میگذارند .
?- اثر رنگ میتواند بیننده را ترغیب به خرید یک جنس از شما کند.
?- رنگ ها رفتار ما را در برابر یک موضوع فقط تشدید نمیکنند ، بلکه اثر خود را کاملا در رفتار ما نشان میدهند .
?- اثر گذاری رنگ در فرهنگ های مختلف گوناگون است !
?- هر رنگ به تنهایی یک پیام مخصوص به چشم بیننده میفرستد .به قول مک لوهان ، رسانه همان پیام است !
روان شناسی رنگ ها
به طور کل ، رنگ ها دارای خصیصه های خاصی هستند که در زیر به بخشی از این مولفه های موجود در رنگ ها اشاره شده است :

سفید : اشاره دارد به صداقت ، پاکیزگی ، صمیمیت ، ملایمت و معاصر بود ن چیزی . سفید بهترین رنگ برای بک گراند های وب است . در تجارت سفید رنگ خستگی گیر و انرژی بخش است .

سیاه : اشاره دارد به ظرافت ، قدرت ، دلیری ، شهامت ، فریبندگی ، شیطان ، مهارت و باستان . مشکی برای رنگ متن روی یک پس زمینه روشن ایده آل است. این رنگ بعنوان رنگ پس زمینه چشم را خسته میکند .

قرمز : توانایی ، هیجان ، احساسات شدید ، سرعت ، خطر و تهاجم . این رنگ از بیننده توجه به خود را طلب میکند . در تجارت بمعنی وام و بدهی است . این رنگ شدید ترین رنگ احساس است و ضربان قلب و تنفس را تسریع میکند .

آبی : امنیت ، اعتماد ، مسیولیت پذیری ، سرما ، ایمان ، وفاداری ، وابستگی وجاه و جلال . آبی دومین رنگ عوام پسند است . در تجارت بمعنای ضمانت مالی است .

سبز : تندرستی ، فراوانی ، حاصلخیزی ، آزادی ، شفا و بهبودی ، طبیعت ، پیشرفت ، حسادت و خونسردی . در تجارت بیانگر مقام و ثروت است. این رنگ در چشم ها راحت تر از همه دیده میشود .

قهوه ای : تاثیر گذاری ، متانت ، توانگری مالی و کمک کننده بودن . قهوه ای رنگ کره خاکی ماست و در طبیعت بسیار فراوان است .

خاکستری : صمیمیت زیاد ، اعتبار و نفوذ و عملی بودن . در تجارت بمعنای سنت گرایی است .

صورتی : ملایمت ، شیرینی ، ظرافت و زنانگی ، خوب بودن ، بی گناهی و پرورش کودک .

بنفش : وقار ، معنویت ، شاهانه بودن ، عیش و نعمت ، دارایی ، اعتبار و نفوذ ، سوگواری و مهارت . در تجارت بزرگ نشان دادن است . بنفش طرفداری از سبک های هنرمندانه است.

نارنجی : سرزندگی و شوخی ، لذت و خوشگذرانی ، تعادل گرمایی ، تشویق کردن ، چالاکی و نیرو ، تحمل و بلند همتی .

زرد : نور خورشید ، گرمی ، خوشی ، نامردی ، ترسویی و حسادت . در تجارت درخواست از نوع روشنفکرانه است و برای تاکید نیز خوب است . زرد باعث افزایش تمرکز شده ، سوخت و ساز را زیاد میکند و سخت ترین رنگ برای چشم هاست .

طلایی : نشانگر گران بودن و پرستیژ است .

نقره ای : سرما ، علمی بودن و اعتبار و پرستیژ است .

پس وقتی میخواهید رنگی انتخاب کنید باید درباره بازار نهایی کار خود باندیشید . چه احساساتی را میخواهید برانگیخته کنید ؟ اول کمی درباره چشم انداز احساسی هدفتان فکر کنید و نیز پیامی که از راه دید میخواهید منتقل کنید .
بعد رنگ خود را انتخاب کنید ! توجه داشته باشید که گرافیک صفحات وب ، امروزه نقش زیادی را در ارایه دکترین رفتار سازمانی الکترونیکی مراکز رسانه ای غرب به مخاطبان در اختیار دارند و LOGO ، BANNER ، TIZER ها ، فوق العاده در تحکیم مفاهیم به مخاطبان وبی موثر هستند.

 


روان شناسی نوجوانی

    نظر

مقدمه ای بر روان شناسی رابطه خانواده با نوجوان 

نقش خانواده در رشد و تشکیل شخصیت  نوجوان بر هیچ کس پوشیده نیست. خانواده  اولین و تنها واسطه ارتباط کودک با اجتماع است. در خانواده کودک ارزش ها و ضد ارزش ها ، اصول و قواعد اخلاق را می آموزد. کودکان از لحاظ عاطفی، شناختی و ... وابستگی خاصی به خانواده دارند و برای آنها خانواده مهمترین نقش را در زمینه ی تأمین نیازهای روانی کودک دارد. این نیازهای عاطفی در نوجوانی رنگ شدیدتری به خود می گیرد که نوجوان آن را در محیطی وسیع تر از خانواده جستجو می کند و بر همین اساس است که ارتباط نوجوان با اطراف افزایش می یابد. نوجوان کمتر تمایل دارد در خانه بماند و به روابط بیرون از خانواده اهمیت بیشتری می دهد. نوجوان را نه می توان کودک دانست و نه همردیف با بزرگسالان قرار داد.

خانواده ها در برخورد با این دوران که گاه به بحران  یاد می شود بر چند دسته تقسیم می شوند:

1- خانواده های طبیعی (تعادل)

در این خانواده ها هر یک از اعضا ضمن داشتن استقلال  شخصی در کارهایشان در اغلب امور به مشورت با یکدیگر می پردازند. پدر و مادر  روش مشترکی را در برخورد با نوجوان پیش می گیرند و به نیازهای نوجوان در این دوران آگاهی کافی دارند ؛ مسائل مربوط به نوجوانشان را می شناسند و در مورد مسائلی که مربوط به آنها می شود به مشورت می پردازند. رابطه میان والدین و فرزندان نه از روی وحشت و نه اجبار است فرزندان به راحتی با والدینشان ارتباط برقرار می کنند. در این خانواده ها ضمن تبادل نظر در امور خانوادگی ، رهبری بر عهده پدر خانواده است.

2- خانواده های بی نظم

در این خانواده ها هیچ یک از اعضا مسئولیت اصلی خود را ایفا نمی کند. پدر فقط قسمتی از مسئولیتش را برعهده می گیرد ؛ به او بیشتر به چشم برطرف کننده نیازهای مادی نگاه می شود و به نقش وی اهمیت چندانی داده نمی شود. در عوض این مادر است که تقریباً مسئولیت تمامی امور را بر عهده دارد اما اغلب مادران در این نوع خانواده ها روش ثابتی را در تنبیه و تشویق  کودکان ندارند و در برابر موقعیت های یکسان ، واکنش های مختلفی از خود نشان می دهند. در اغلب موارد مادر نمی تواند الگوی مناسبی برای دختر خانواده باشد، زیرا نقش مادر با انتظارات  جامعه متفاوت است. دختران و پسران در این نوع خانواده ها در ایفای نقش مادرانه و پدرانه دچار مشکل می شوند. آنها در آینده با انتخاب فردی ناکامل در زندگی آینده نیز دچار مشکل می شوند.

3- خانواده های سخت گیر

در این نوع خانواده روابط بین والدین و فرزندان از روی استبداد است و حتی گاه این روابط پایه روابط ِمیان والدین را می گذارد. والدین نسبت به خواسته های مشروع فرزندانشان بی اعتنا می باشند و همواره مانع از تحقق آنها می شوند. اغلب والدین حالات روحی، روانی مناسبی ندارند. به همین جهت مشکلات فراوانی برای فرزندان ایجاد می شود. فرزندان هیچ راه انطباقی با والدینشان ندارند و توانایی چندانی برای ایجاد ارتباط با دیگران ندارند.


روان شناسی نوجوانی 2

    نظر

4- خانواده های آسان گیر

در این خانواده ها در دادن آزادی به نوجوان افراط می شود. کنترل چندانی نسبت به رفت و آمدها، رفاقت ها و ... ندارند. اغلب پدر و مادرها به علت مشغله کاری زیاد زمان کافی و مناسبی برای فرزندانشان ندارند و تربیت  و شکل گیری آنان را بر عهده جامعه می گذارند و نوجوان به ارزش ها و ضد ارزش های اجتماعی توجهی ندارند و فردی ناهنجار ، لاابالی بی قید و بند می شوند و چون در طول زندگیشان هیچ نظم و ترتیبی نداشتند. با اولین برخورد و تنبیه دچار شکست می شوند. این نوجوانان اغلب گام در مسیر والدینشان می گذارند بی تردید همگی ما در زندگی روزمره شاهد این مسائل هستیم که پسر یک فرد معتاد نیز اعتیاد  دارد ؛ دختر مادر بی نظم هیچ نظامی در کارهایش مشاهده نمی شود و...

نوجوان و ارتباط با اعضای خانواده

هنگامی که کودکی پای به دوره نوجوانی  می گذارد یکی پس از دیگری بندهای وابستگی به خانواده را جدا می سازد و تفاوت فاحشی میان نسل خود و نسل والدینش می بیند که چنانچه اختلاف سنی بین والدین و فرزندان بیشتر باشد این اختلاف رنگ بیشتری می گیرد.

می توان رفتارهای مخالفت آمیز نوجوان در این دوران را به دلیل کسب استقلال و تثبیت هویت فردی دانست. این نشان دهنده این واقعیت است که هرگاه به نوجوان  برای رسیدن به این احساس فرصت کافی داده شود این اختلافات به حداقل خود می رسد و هرگاه این فرصت از او دریغ شود این تعارضات و اختلاف ها به اوج خود می رسند که در این حالت ممکن است نوجوان تنها  از روی مخالفت با والدینش مبادرت به انجام کارهایی نماید که خود نیز با آنها مخالف است.

داشتن رابطه دوستانه والدین با علم به این که نیازهای نوجوان چیست و چه نوع رفتاری برای برخورد با نوجوانان مؤثر است اهمیت زیادی دارد .

به عنوان مثال:

نوجوان در این دوران تمایل فراوانی به انزوا و تنهایی دارد. تمایل چندانی به خروج از خانه و رفت و آمدهای خانوادگی و دوستانه از خود نشان نمی دهد. اما والدین انتظار دارند که نوجوان همانند دوران کودکی در کلیه رفت و آمدهای خانوادگی شرکت داشته باشد که این عمل والدین گاه موجب مخالفت و ستیزه نوجوان می شود. این عامل موجب تیرگی روابط میان والدین و نوجوان می شود. همگی ما این دوران را سپری نموده ایم و شاید هم در این دوران به سر می بریم. اما این واقعیت بر همه واضح است که هیچ چیز آزار دهنده تر از این نیست که به نوجوان به چشم یک کودک نگریسته شود و یا از مسائل و خاطرات ناخوشایند دوران کودکی در جمع سخن به میان می آورند. این مسئله نیز به نوبه خود مانع ارتباط دوستانه با والدین می شود. والدین نباید فراموش کنند که این دوران بخشی از زندگی است و تحولات همراه آن لازمه دوران بلوغ است و این تحولات با پایان یافتن این دوران به پایان می رسد و نوجوان چنان به خانواده و محیط آن علاقه مند می شود که گویی درخت محبت دوباره در او جوانه می زند. رفتار والدین و نحوه ارتباط برقرار کردن با فرزندانشان  در این دوران متفاوت است. می توان گفت: نفوذ مادر تا سن 10 سالگی و نفوذ پدر بین 10-16 سالگی است. پس این نتیجه را می توان گرفت که نقش پدر در این دوران اهمیت خاصی دارد. پدران هم روی دخترها و هم روی پسرانشان نفوذ دارند و این در حالی است که نفوذ مادر بیشتر روی دختران است و فرزندان پسر مادر را بیشتر به چشم یک حامی احساسات و عواطف و تسکین روحی می پندارند.

«ارتباط با خواهران و برادران»

فرزندان از یکدیگر بیشتر تأثیر می پذیرند تا والدین. آنها با یکدیگر کار می کنند بیشتر وقت خود را با یکدیگر می گذرانند و علاقه ای که میان آنهاست نه از روی تزویر و تظاهر بلکه از روی دوستی است. معمولاً فرزند اول نقش رهبری را بر عهده می گیرد و نقش الگو را برای فرزندان دیگر ایفا می نمایند. در اغلب اوقات تأثیر نقش پسران بر روی دختران بیش از دختران روی پسران است. به طور مثال پسری پس از چند دختر متولد می شود و معمولاً از ارزش خاصی برخوردار می شود و بالعکس پسری که خواهر کمی بزرگتر از خود دارد نسبت به هم سن و سالانش پرخاشگری کمتری از خود نشان می دهد و رفتاری متأثر از رفتار دختران دارد. هنگامی که بین خواهران و برادران تفاوت سن زیاد باشد تأثیر کمتری روی یکدیگر دارند. هر چه اختلاف سن میان فرزندان کمتر باشد خلق و خوی عاطفی و ... تأثیر چشم گیرتری دارد.


روان شناسی نوجوانی

    نظر

نوجوان و استقلال از والدین

مهمترین ویژگی که می بایست بدان توجه خاصی داشت استقلال از سوی خانواده است. خانواده می تواند مهمترین منبع تأمین کننده استقلال فرد باشد، یا می تواند نوجوان را در رسیدن به حس فردیت و استقلال دچار تزلزل سازد. نوجوان در این دوران خود را برای مرحله جدیدی از زندگی اش آماده می سازد. او سعی بر آن دارد که بر رفتار کودکانه اش غلبه نماید. آمادگی دارد مسئولیت رفتارش را بر عهده گیرد و حتی آمادگی این را دارد که مسئولیت کارهای دیگران را نیز بر عهده گیرد.

در متون اسلامی در این رابطه سفارشات فراوانی شده است که نوجوان را در این دوران آزاد گذارند و به آنها استقلال و مسئولیت لازم بدهند.

 البته اینها بدان معنی نیست که نوجوان به طور ناگهانی خود را به طور کامل از قید خانواده رها سازد. نوجوان در این دوران دچار نوعی کشمکش درونی است؛ از یک سو تمایل ندارد از دوران کودکی اش پا فراتر نهد که از هر سو در محبت است و از سوی دیگر داشتن آزادی عمل در کارهایش و استقلال را در لوح آرزوهایش می بیند. پس هر گامی که نوجوان به سوی استقلال بر می دارد ترس  و تشویش درونش بیشتر می شود. بنابراین او چندان تمایل ندارد تا پیوندهای خانوادگی را کاملاً قطع نماید. نیاز به حمایت والدین را در هر حال احساس می نماید و همواره در جست و جوی روش هایی است که این حمایت را کسب نماید. یکی از مهمترین مسائلی که نوجوان را در راه رسیدن به استقلال دائماً تهدید می نماید سرزنش و ملامت از سوی والدین است. نوجوان به این رفتار والدین با دیده تحقیر و بغض و خشم توجه می نماید. نوجوانی که از سوی والدینش تحقیر می شود عکس العمل های گوناگون از خود نشان می دهد برخی اوقات دچار «حقارت نفس» می شود. برخی از محیط خانواده گریزان می شوند و برخی به پرخاشگری و زیان رساندن به خانواده و دیگران می پردازند.

نکته دیگری که باید والدین بدان توجه داشته باشند داشتن سوء ظن نسبت به نوجوان است که می تواند او را دچار تزلزل سازد. برخی خانواده ها نوجوان را در اتخاذ تصمیم های مربوط به خودش آزاد می گذارند اما این کار را از روی بی میلی یا سوءظن انجام می دهند. این والدین هرگز به نوجوان خود اعتماد نمی کنند و به ندرت فرصت هایی را ایجاد می نمایند تا نوجوانشان تصمیم بگیرد . حال اگر فرصتی هم ایجاد شود نوجوان  بر اثر سوءظن و عدم اطمینان والدین دچار اضطراب  می گردد و با شکست مواجه می شود و گاه والدین با تردیدها و نگرانی های خود در مورد نوجوانشان قضاوت های ناصحیح در پیش می گیرند که این خود موجب ایجاد فاصله میان والدین و فرزندان می شود.

منبع : روزنامه همشهری

لینک ها

 نوجوانی ؛ نوخواهی و نوجویی 

 ویژگی های دوران نوجوانی 

 بایدها و نبایدها در روابط دختران و پسران 

 دوست نوجوان خود باشیم 

 چرا جوان ها یکباره گوشه گیر می شوند؟ 

 رازت را به من بگو 

چگونه با فرزند نوجوانمان صحبت کنیم ( قسمت اول )  ، ( قسمت دوم )  ، ( قسمت سوم ) 

 جوانانی سالم تحویل جامعه بدهیم 

 من کیستم 

 الگوی نوجوان شما چه کسی است 

 راهی برای رسیدن به آرامش 

 آنچه لازم است مادران درباره ی پسرانشان بدانند 

 


روان شناسی و زیرمجموعه های آن

روان شناسی را می توان به عنوان بررسی علمی رفتارو فرآیندهای ذهنی تعریف کرد. ریشه های این علم  را باید در سده های چهارم و پنجم پیش از میلاد جستجو کرد.

- روان شناس آزمایشی ( روانشناس تجربی)  Experimental Psychologist :

 روان شناس با گرایش پژوهشی در زمینه مطالعه آزمایشگاهی اصول روان شناختی حاکم بر رفتار آدمی و جانداران رده های پایین تر.

- روان شناس آموزشگاهیSchool Psychologist :

روان شناس متخصص کهدر استخدام یک آموزشگاه یا منطقه آموزشی است و وظایفی نظیر آزمون کردن، راهنمایی، و پژوهش  برعهده دارد.

- روان شناس اجتماعیSocial Psychologist :

روان شناسی که با مطالعه تعامل اجتماعی و شیوه های اثرگذاری افراد بر یکدیگر سر و کار دارد.

- روان شناس بالینیClinical Psychologist :

روان شناسی که معمولاً دارای درجه دکتری است و در زمینه تشخیص و درمان مشکلات هیجانی و رفتاری و اختلال های روانی تخصص دارد.

- روان شناس پرورشی( روان شناس تربیتی)Educational Psychologist :

روان شناسی که گرایش پژوهشی او متمرکز بر کاربرد اصول روان شناسی در حوزه آموزش و پرورش کودکان و بزرگسالان در موسسات آموزشی است.

- روان شناس رشدDevelopmental Psychologist:

روان شناسی که گرایش پژوهشی او متمرکز بر مطالعه تغییراتی است که در نتیجه رشد و نمو جاندار حاصل می شود، به ویژه روابطی که بین رفتار قبلی و رفتار بعدی جاندار وجود دارد.

- روان شناس شخصیت شناسPersonality Psychologist :

روان شناسی که با طبقه بندی افراد، و مطالعه تفاوتهای فردی سروکار دارد. این حوزه تخصصی تا حدودی با کار روان شناسان رشد و اجتماعی همپوشی دارد.

- روان شناس فیزیولوژیایی :Physiological Psychologist

روان شناسی که با مطالعه رابطه بین کارکردهای فیزیولوژیایی و رفتار سرو کار دارد.

- روان شناس مشاوره ای  Counseling Psychologist :

روان شناسی که معمولاً درجه دکتری دارد و به حال و فصل آن دسته از مشکلات و مسایل فردی می پردازد که بیماری شناخته نمی شوند؛ مثلاً مسایل تحصیلی، اجتماعی و حرفه ای دانش آموزان و دانشجویان. چنین فردی دارای مهارتهای روان شناس بالینی است ولی معمولاً در سازمانهای غیر پزشکی کار می کند.

- روان شناس مهندسیEngineering Psychologist   :

روان شناسی که با مطالعه رابطه انسان با ماشین سروکار دارد و مثلاً  در پی آن است که ماشینها به گونه ای طراحی شوند که خطای آدمی به حداقل برسد.

- روانکاوPsychoanalyst: ( دکتری روان شناسی که دوسال دوره روانکاوی را گذرانده باشد)

روان درمانگری که معمولاً دوره آموزشی روان پزشکی را گذرانده است و برای درمان روان رنجوریها و سایر اختلالهای روانی از روشهایی که در اصل فروید پیشنهاد کرده است استفاده می کند.

- روان پزشک  Psychiatrist :

پزشک متخصص دردرمان و پیشگیری اختلالهای خفیف یا شدید روانی( دارودرمانی) .

- مددکار روانیPsychiatric Social worker  :

مددکاری که دوره آموزشی لازم را در زمینه شیوه کار با بیماران و خانواده آنها، در ارتباط با مسایل سلامت و بیماری گذرانده است و در انجام وظایف خود معمولاً از نزدیک با روان پزشک یا روان شناس بالینی همکاری می کند.

- روان درمانگر - Psychotherapist:

پزشکی که به کمک شیوه های روان شناختی و معمولاً، اما نه منحصراً ،از طریق مشاوره فردی به  درمان ناسازگاریهای شخصیت یا بیماریهای روانی می پردازد .

در ایران بیشتر افراد در زمینه روان شناسی بالینی ، روان شناسی عمومی ،  و روان شناسی کودکان استثنایی فعالیت می کنند.